جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

آیا بیعت اساس حکومت است؟

زمان مطالعه: 2 دقیقه

چه بسا تصوّر شود که بیعت، پایه حکومت است و حکومت از این طریق شکل می‏گیرد. لیکن این غفلت از حقیقت و موقعیت بیعت است. بیعت در زندگی عرب و پس از رحلت پیامبر خداصلی الله علیه وآله، تبلور همان چیزی است که پیشتر بود. مثلاً بیعت مسلمانان با پیامبر اکرم‏صلی الله علیه وآله به معنای اعتراف به پیشوایی و ریاست او نبود، تا چه رسد به نصب و تعیین او به ریاست. بیعت کنندگان پس از ایمان به نبوت پیامبرصلی الله علیه وآله و اعتراف به رهبری و زعامت او، می‏خواستند آن چه را که لازمه آن ایمان است، یعنی تعهّد و التزام به اوامر پیامبرصلی الله علیه وآله، پس از اقرار به نبوت و رهبری او، فراهم آورند. پیامبر اکرم‏صلی الله علیه وآله به آنان می‏فرمود:

»اگر به من ایمان آورده‏اید، پس با من بیعت کنید که مرا اطاعت کنید، نماز بخوانید، زکات بپردازید و تا پای جان از من دفاع کنید و از جنگ نگریزید.«

در آن هنگام، هدف از بیعت اعتراف به منصب نبوّت آن حضرت یا انتخاب و تعیین او برای حکومت و ولایت نبود، بلکه برای تأکید عملی و التزام به لوازم ایمانی بود که قبلاً داشتند. این در بیعت دوم انصار در منا و در بیعت اصحاب با آن حضرت در حدیبیه آشکار است. بر اساس آن چه گفته شد، بیعت راهی برای تعیین حاکم و انتخاب رهبر نیست. رهبر و پیشوا با گفتگو و پذیرش گروه حاضر تعیین می‏شود، سپس آن انتخاب در قالب یک احساس بیعت و پذیرش و تعهد انجام می‏یابد. گویا بیعت، تأکیدی است بر آن چه ملتزم شده‏اند و تبلوری از چیزی است که در باره آن سخن گفته‏اند و در دل دارند. بر فرض هم که بیعت، راهی برای تعیین حاکم باشد، یکی از راه‏هاست، نه تنها راه. پس اگر معلوم شود که مردم، حکومت و زمامداری کسی را از راهی به جز بیعت پسندیده و پذیرفته‏اند و از راهی آن رضایت را ابراز کرده‏اند، همین کافی است که او پیشوای لازم الاطاعه باشد، چون این شیوه به پیمان و قرارداد شبیه‏تر است.

افزون بر این که شورا یا بیعت گروه حاضر، در جایی راهی برای تعیین حاکم به شمار می‏رود که پیامبر خداصلی الله علیه وآله شخصی را برای رهبری تعیین نکرده باشد، و الّا آن بیعت، ردّ آن نصّ صریح و اجتهاد در مقابل نصّ است. در حالی که سخنان متواتر و فراوانی از پیامبرصلی الله علیه وآله نقل شده است که علی‏علیه السلام را به وصایت و جانشینی تعیین کرده است.