جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

آیا ناکامی و ستم علت عقیده به ظهور مهدی است؟

زمان مطالعه: 2 دقیقه

بر خلاف تصوّر کسانی که می پندارند ناکامی و ستم، علّت عقیده به ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) است و می گویند که هر زمان که فشارها و محرومیّت های اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و غیره بالا رود، عقیده به ظهور یک «نجات دهنده بزرگ» تشدید می شود، احساس ناکامی، ستم، فشار و تبعیض در جامعه، باعث پیدایش این عقیده دیرین در بین مردم نشده است.

عقیده به ظهور یک نجات دهنده بزرگ، عقیده ای اصیل و دینی است که در فطرت بشر، مانند ترس و خشم و تشنگی و سایر تمایلات ریشه قطعی دارد و وجود این عقیده

در هر شرایطی، خواه در حال رفاه و آسایش و خواه در حال نا امنی و گرفتاری، حاکی از همین فطری بودن است. منتهی در موقعی که در یک جامعه، فشار و اختناق و زورگویی و احساس تبعیض و ستم به اوج خود می رسد، انگیزه روی آوردن مردم آن جامعه به یک «رهاننده بزرگ» شدّت می یابد.

زیرا اشتیاق به بهروزی، و تحقّق آرمانهای دیرپای انسانی، نیاز به رهبری را در وجود انسان ها تشدید می نماید و آنها را به جستجوی یک رهبر و راهنمای دلسوز و پیشوای قدرتمند، برای رهایی از ظلم و ستم بر می انگیزد.

روی این بیان، انسان ها در کشاکش این اشتیاق، بهروزی و امید به بهروزی، «برترین رهبری» را در وجود «برترین رهبران» جستجو می کنند، و این اشتیاق و امید به حدّی در وجود آنها شعلهور می گردد که به اشتباه، به جای رهبر واقعی، به بدل از راهنما و یا رهبران انتزاعی روی می آورند و هنگامی که به صورت ظاهر، برترین رهبر خود را پیدا کردند، در راه او از هیچ کوششی دریغ نمی نمایند و در مقام ایثار و فداکاری سر از پا نمی شناسند.

به تعبیر نویسنده «دیباچه ای بر رهبری«:

»بدین ترتیب، در حقیقت بشریّت در احلام زرّین و رؤیاهای طلائی خود از حکومت ایده آل، در مدینه فاضله، در مسیح جویی ها، خضر خواهی ها و مهدی پرستی های خود، در اشتیاق سوزان و عمیق و دیرین خویش، برای یک قطب، یک پیر، یک مراد، یک امام، و بالاخره منجی بزرگ بشریّت، در واقع خواهان همان «برترین رهبری» است«. (1).

بنابراین، احساس نا امنی و شیوع فتنه و آشوب در جامعه، می تواند انگیزه تشدید گرایش به «برترین رهاننده» بشود؛ ولی نمی تواند عامل پیدایش اصل عقیده و ایمان به ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) و گرایش به «منجی موعود» گردد. زیرا این عقیده، یک عقیده ثابت دینی است که با اعماق فطرت بشر سر و کار دارد.

اینک، برای شناخت کامل این موضوع، به یک جریان مهم تاریخی توجّه فرمایید.


1) دیباچه ای بر رهبری، ص 91 ـ 92.