جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

ازدواج موقت (1)

زمان مطالعه: 3 دقیقه

فقه شیعه به پیروی از قرآن و سنت، دو گونه ازدواج را صحیح می‏داند: ازدواج دائم (که بی‏نیاز از توضیح است) و ازدواج موقت یا متعه، به این صورت که مرد و زن پیوند زناشویی را برای مدّت معیّنی منعقد می‏سازند، به شرط آنکه مانع شرعی از جهت نسب یا رضاع برای ازدواج وجود نداشته باشد، پس از آنکه مبلغی را به عنوان مهریه تعیین می‏کنند و پس از گذشتن آن مدّت تعیین شده، بدون اجرای طلاق، از هم جدا می‏شوند. اگر از این ازدواج موقّت فرزندی به دنیا بیاید، فرزند شرعی آن دو است و از آنان ارث می‏برد. زن هم پس از سپری شدن مدت، باید عدّه شرعی نگه دارد و اگر باردار است، باید تا تولد فرزند عدّه نگه دارد و تا همسر موقّت آن مرد است یا در حال عدّه به سر می‏برد، حق ازدواج با دیگری ندارد.

ازدواج موقّت، در ماهیت و بیشتر احکام مثل ازدواج دائم است، تنها دو تفاوت دارد: یکی مدت‏دار بودن ازدواج موقت، دیگری واجب نبودن نفقه در این ازدواج. از این دو تفاوت آشکار که بگذریم، تفاوت‏های جزئی دیگری هم وجود دارد که چندان مهم نیست.

از آن جا که اسلام، دینی جامع و آخرین دین آسمانی است، این طرح را برای حلّ مشکل جنسی تجویز کرده است. جوانی که مشغول درس یا کار در خارج از کشور است و نمی‏تواند ازدواج دائم کند، چه کند؟ و وظیفه‏اش چیست؟ جوان سه گزینه در مقابل خود دارد:

الف. سرکوبی غریزه جنسی و محروم ساختن خود از لذّت جنسی.

ب. رابطه نامشروع با زنان فاسد یا آلوده به بیماری‏ها.

ج. استفاده از راه‏حل ازدواج موقت با زنی پاک با شرایطی خاص، بدون تحمّل بار نفقه و مشکلات ازدواج دائمی.

راه چهارمی وجود ندارد که جوان یاد شده از آن استفاده کند. البته این به این معنی نیست که ازدواج موقت مخصوص چنین شرایطی است، ولی می‏توان با ملاحظه این موارد به حکمت تشریع این شیوه از ازدواج پی برد.

در ضمن باید توجه داشت که فقهای اسلام نوع دیگری از ازدواج دائم را تأیید کرده‏اند که در حقیقت همان ازدواج موقت است و آن این که مردی با زنی ازدواج دائمی کند، اما هر دو یا یکی از آن دو اعلام کنند که پس از مدتی با طلاق از هم جدا شوند. این نوع ازدواج، بسیار شبیه ازدواج موقت است و هر چند نامشان متفاوت است، ولی ماهیتی یکسان دارند.

قرآن و سنت نبوی ازدواج موقت و متعه را مشروع می‏دانند. قرآن کریم می‏فرماید:

»فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَةً«؛ (1).

»زنانی را که متعه می‏کنید، واجب است مَهر آنان را بپردازید.«

بیشتر مفسّرین این آیه را مربوط به ازدواج موقت می‏دانند، اساساً تردیدی در مشروعیت این ازدواج از دید اسلام نیست، اگر هم اختلافی باشد، در این است که آیا چنین ازدواجی نسخ شده یا بر مشروعیت باقی است؟

روایات شیعه و اهل سنت حکایت از عدم نسخ آن دارد و در زمان خلیفه دوم جلوی عمل به این حکم گرفته شد. شایسته است یاد شود که سخن خلیفه در این مورد، نشان می‏دهد که این گونه ازدواج در زمان پیامبر اکرم‏صلی الله علیه وآله جایز و رایج بوده و جلوگیری از آن تنها نظر شخصی او بوده است، چرا که او گفته است:

»ای مردم! سه چیز در زمان پیامبر خدا بود که من از آنها نهی می‏کنم و تحریم می‏کنم و هر که انجام دهد کیفر می‏دهم: یکی متعه زنان، یکی متعه حج، یکی هم گفتنِ حیّ علی خیر العمل«. (2).

شگفت است که نهی خلیفه از کار اول و سوم تا کنون باقی است، ولی متعه حج را همه مسلمانان برخلاف رأی خلیفه عمل می‏کنند (مقصود از متعه حج آن است که حاجی پس از انجام دادن اعمال عمره حج، از احرام در می‏آید و همه محرّمات احرام بر او حلال می‏شود. در حالی که عمر از آن نهی کرده بود و دستور داده بود که حاجی از احرام در نیاید و در همان حالت بماند تا هنگام حج برسد(.

دلیل روشن بر این که پیامبرصلی الله علیه وآله جلوی متعه را نگرفته است، روایت بخاری از عمران بن حصین است که گوید: آیه متعه در قرآن نازل شد، ما در زمان پیامبر خدا به آن عمل می‏کردیم و آیه‏ای هم نازل نشد که آن را تحریم کند، پیامبرصلی الله علیه وآله هم تا زنده بود از آن نهی نکرد و کسی به نظر خودش چیزی که می‏خواسته گفته است (مقصودش تحریم متعه از سوی خلیفه دوم است(. (3).


1) نساء: 24.

2) شرح‏تجرید، قوشجی، بحث امامت، ص 464 و منابع دیگر.

3) صحیح بخاری: ج6، ص37 در تفسیر آیه 196 سوره بقره.