فقه شیعه به پیروی از قرآن و سنت، دو گونه ازدواج را صحیح میداند: ازدواج دائم (که بینیاز از توضیح است) و ازدواج موقت یا متعه، به این صورت که مرد و زن پیوند زناشویی را برای مدّت معیّنی منعقد میسازند، به شرط آنکه مانع شرعی از جهت نسب یا رضاع برای ازدواج وجود نداشته باشد، پس از آنکه مبلغی را به عنوان مهریه تعیین میکنند و پس از گذشتن آن مدّت تعیین شده، بدون اجرای طلاق، از هم جدا میشوند. اگر از این ازدواج موقّت فرزندی به دنیا بیاید، فرزند شرعی آن دو است و از آنان ارث میبرد. زن هم پس از سپری شدن مدت، باید عدّه شرعی نگه دارد و اگر باردار است، باید تا تولد فرزند عدّه نگه دارد و تا همسر موقّت آن مرد است یا در حال عدّه به سر میبرد، حق ازدواج با دیگری ندارد.
ازدواج موقّت، در ماهیت و بیشتر احکام مثل ازدواج دائم است، تنها دو تفاوت دارد: یکی مدتدار بودن ازدواج موقت، دیگری واجب نبودن نفقه در این ازدواج. از این دو تفاوت آشکار که بگذریم، تفاوتهای جزئی دیگری هم وجود دارد که چندان مهم نیست.
از آن جا که اسلام، دینی جامع و آخرین دین آسمانی است، این طرح را برای حلّ مشکل جنسی تجویز کرده است. جوانی که مشغول درس یا کار در خارج از کشور است و نمیتواند ازدواج دائم کند، چه کند؟ و وظیفهاش چیست؟ جوان سه گزینه در مقابل خود دارد:
الف. سرکوبی غریزه جنسی و محروم ساختن خود از لذّت جنسی.
ب. رابطه نامشروع با زنان فاسد یا آلوده به بیماریها.
ج. استفاده از راهحل ازدواج موقت با زنی پاک با شرایطی خاص، بدون تحمّل بار نفقه و مشکلات ازدواج دائمی.
راه چهارمی وجود ندارد که جوان یاد شده از آن استفاده کند. البته این به این معنی نیست که ازدواج موقت مخصوص چنین شرایطی است، ولی میتوان با ملاحظه این موارد به حکمت تشریع این شیوه از ازدواج پی برد.
در ضمن باید توجه داشت که فقهای اسلام نوع دیگری از ازدواج دائم را تأیید کردهاند که در حقیقت همان ازدواج موقت است و آن این که مردی با زنی ازدواج دائمی کند، اما هر دو یا یکی از آن دو اعلام کنند که پس از مدتی با طلاق از هم جدا شوند. این نوع ازدواج، بسیار شبیه ازدواج موقت است و هر چند نامشان متفاوت است، ولی ماهیتی یکسان دارند.
قرآن و سنت نبوی ازدواج موقت و متعه را مشروع میدانند. قرآن کریم میفرماید:
»فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَةً«؛ (1).
»زنانی را که متعه میکنید، واجب است مَهر آنان را بپردازید.«
بیشتر مفسّرین این آیه را مربوط به ازدواج موقت میدانند، اساساً تردیدی در مشروعیت این ازدواج از دید اسلام نیست، اگر هم اختلافی باشد، در این است که آیا چنین ازدواجی نسخ شده یا بر مشروعیت باقی است؟
روایات شیعه و اهل سنت حکایت از عدم نسخ آن دارد و در زمان خلیفه دوم جلوی عمل به این حکم گرفته شد. شایسته است یاد شود که سخن خلیفه در این مورد، نشان میدهد که این گونه ازدواج در زمان پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله جایز و رایج بوده و جلوگیری از آن تنها نظر شخصی او بوده است، چرا که او گفته است:
»ای مردم! سه چیز در زمان پیامبر خدا بود که من از آنها نهی میکنم و تحریم میکنم و هر که انجام دهد کیفر میدهم: یکی متعه زنان، یکی متعه حج، یکی هم گفتنِ حیّ علی خیر العمل«. (2).
شگفت است که نهی خلیفه از کار اول و سوم تا کنون باقی است، ولی متعه حج را همه مسلمانان برخلاف رأی خلیفه عمل میکنند (مقصود از متعه حج آن است که حاجی پس از انجام دادن اعمال عمره حج، از احرام در میآید و همه محرّمات احرام بر او حلال میشود. در حالی که عمر از آن نهی کرده بود و دستور داده بود که حاجی از احرام در نیاید و در همان حالت بماند تا هنگام حج برسد(.
دلیل روشن بر این که پیامبرصلی الله علیه وآله جلوی متعه را نگرفته است، روایت بخاری از عمران بن حصین است که گوید: آیه متعه در قرآن نازل شد، ما در زمان پیامبر خدا به آن عمل میکردیم و آیهای هم نازل نشد که آن را تحریم کند، پیامبرصلی الله علیه وآله هم تا زنده بود از آن نهی نکرد و کسی به نظر خودش چیزی که میخواسته گفته است (مقصودش تحریم متعه از سوی خلیفه دوم است(. (3).
1) نساء: 24.
2) شرحتجرید، قوشجی، بحث امامت، ص 464 و منابع دیگر.
3) صحیح بخاری: ج6، ص37 در تفسیر آیه 196 سوره بقره.