بدون شک همنشینی تأثیر میگذارد، چه همنشین خوب، چه همنشین بد. از این رو میبینیم که گنهکار در قیامت آرزو میکند که کاش فلانی را دوست خود نگرفته بود. (1) قرآن در باره همنشینی و رفاقت میفرماید: «در روز قیامت، دوستانِ دنیایی همه دشمن یکدیگر میشوند، مگر متقین.» (2).
پس همان طور که همنشینی با بدان تأثیر منفی بر شخصیت انسان میگذارد، همنشینی با نیکان نیز در دلها و جانهای مستعد و قابل، اثر دارد و گاهی او را به مراتب بالا میرساند، این حقیقتی ملموس برای هر انسان در زندگی عملی است.
بدون شک همنشینی با نیکان اثر سازنده دارد، اما اندازه تأثیر آن به اختلافِ این سه عنصر، متفاوت است: سنّ، استعداد، مدت همنشینی.
اما نخست، بیشک وقتی انسان در چهارچوب تربیت قرار میگیرد، اگر نوجوان یا در ابتدای جوانی باشد، دل و جانش همچون زمینی خالی است که هر بذری در آن افشانده شود آن را میرویاند. همنشینی گاهی شخصیت کاملی به وجود میآورد که نمونه فضیلت و برتری است، به خلاف آنجا که سنّی از انسان گذشته و شخصیت روحی و فکری او شکل گرفته باشد که نفوذ و تأثیرگذاری بر چنین کسانی و بر افکار و روحیاتشان بسیار دشوار است و همنشینی تأثیری کمتر از گروه اول دارد.
اما دوم یعنی اختلاف در استعداد نیاز به توضیح ندارد. مردم همچنان که در آموختن دانش متفاوتند، در پذیرش هدایت الهی هم برابر نیستند. از این رو دستپروردگان مکتب پیامبرصلی الله علیه وآله در ایمان، ایثار، اخلاق و رفتار یکسان نیستند.
اما سوم یعنی مقدار همنشینی نیز در اصحاب آن حضرت متفاوت بوده است، برخی از آغاز بعثت تا لحظه رحلت آن حضرت، همراهش بودهاند، بعضی پس از بعثت و قبل از هجرت مسلمان شدند و بسیاری از آنان پس از هجرت اسلام آوردند و چه بسا یک سال یا یک ماه یا روزها و ساعتهایی چند توفیق مصاحبت با او را داشتهاند. آیا درست است که بگوییم همنشینی اندک زمان، همه آنچه را در دل و جان آنان بوده ریشهکن ساخته و اخلاق و افکار ناپسند را از آنان زدوده است و از آنان شخصیتهایی ممتاز و عالی ساخته، به حدی که فراتر از هر گونه نقد و انتقاد باشند؟
سه عامل یاد شده نشان میدهد که تأثیر همنشینی با پیامبرصلی الله علیه وآله به نحوی نبوده که همه را از نظر ایمان و فضیلت و تقوا و ایثار و پارسایی و نیکی در یک حدّ قرار دهد، تا این گونه تفاوت ها در میانشان بوده، بعید است که همه را بتوان یکسان و در یک سطح دید و در صفای روحی و وارستگی از جلوههای دنیا مثل هم دانست. همنشینی صحابه با آن حضرت، هرگز بیشتر و شدیدتر از همنشینی همسر نوح و همسر لوط با آن دو مرد بزرگوار نبوده است. زنان این دو، شبها و روزها با آن دو بودهاند، لیکن متأسفانه هیچ فایدهای نداشته است. قرآن کریم زن نوح و زن لوط را به عنوان نمونه کافران یاد میکند که در کنار دو بنده صالح خدا بودند، اما به آن دو خیانت کردند و این همنشینی نتوانست آنان را از عذاب الهی برهاند و اهل دوزخ شدند. (3).
افتخار همنشینی با پیامبرصلی الله علیه وآله، امتیاز بیشتر و اثرگذارتر از افتخار همسری پیامبر نیست. خداوند در باره همسران پیامبرصلی الله علیه وآله فرموده است: «ای همسران پیامبر! هر کدام از شما کار زشت آشکاری انجام دهد، دو برابر عذاب خواهد شد.» (4).
در جای دیگر قرآن همسران پیامبر را ملامت میکند که چرا راز آن حضرت را فاش ساختند. (5) در این عتابها به زمینههای تلاش بر ضدّ پیامبر در میان برخی از همسران آن حضرت اشاره شده است و خداوند خبر میدهد که چون خدا و جبرئیل و مؤمنان صالح و فرشتگان، پشتیبان پیامبرند، آنان به خواستههای خود نمیرسند.
همه این آیات نشان میدهد که صِرف همنشینی علّت تامّه تغییر همنشین به یک انسان عادل صالح خداترس نیست و مانع پرهیز از گناه کوچک یا بزرگ نمیشود. بلکه اگر کسی شایستگی هدایت و تصمیم بهرهگیری داشته باشد، این همنشینی و مصاحبت میتواند زمینهساز آن باشد، پس همنشینیها تأثیرهای متفاوتی دارد و همه به یک شکل نیست.
1) یا وَیْلَتی لَیْتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلِیلاً» (فرقان: 28(.
2) اْلأَخِلاَّءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلاَّ الْمُتَّقِینَ» (زخرف: 67(.
3) ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذِینَ کَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَامْرَأَتَ لُوطٍ…» (تحریم: 10(.
4) یا نِساءَ النَّبِیِّ مَنْ یَأْتِ مِنْکُنَّ بِفاحِشَةٍ مُبَیِّنَةٍ یُضاعَفْ لَهَا الْعَذابُ ضِعْفَیْنِ…» (احزاب: 30(.
5) وَإِذْ أَسَرَّ النَّبِیُّ إِلی بَعْضِ أَزْواجِهِ حَدِیثاً…» (تحریم: 5 – 3(.