جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

تبرک به جایگاه اصحاب کهف

زمان مطالعه: 3 دقیقه

وقتی مؤمنان و یکتاپرستان، مخفی‏گاه جوانمردانِ «اصحاب کهف» را یافتند، با خود می‏اندیشیدند که چه کنند؟ همه اتفاق نظر داشتند که بر قبور آنان مسجدی بسازند تا محلّ عبادت باشد و وسیله‏ای برای تبرک‏جستن به عبادت در کنار آن پیکرهای مطهّر گردد. قرآن کریم چنین نقل می‏کند:

»قالَ الَّذِینَ غَلَبُوا عَلی أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِمْ مَسْجِداً» (1).

»آنان که از راز آنان آگاه شدند، گفتند: برمدفن آنان مسجدی می‏سازیم.«

مفسران می‏گویند هدف از ساختن مسجد، برپایی نماز و تبرک به اجساد مطهّر آنان بوده است.

به این چهار آیه بسنده می‏کنیم. دقت در این آیات ما را از یک اصل علمی و قرآنی روشن آگاه می‏کند و آن اینکه گاهی خواست الهی بر این می‏شود که نعمت‏ها، مواهب مادی و معنوی را از خلال اسباب و عوامل طبیعی به بشر افاضه کند، بدون آنکه میان امور مادی و معنوی تفاوتی باشد، مثل آنکه اراده الهی تعلّق گرفته تا بشر را از راه اسباب طبیعی هدایت کند، از این رو پیامبران را به عنوان بشارت دهنده و بیم دهنده فرستاده است. ولی در همان حال، گاهی نیز اراده خدا بر این تعلّق می‏گیرد که فیض خویش را از راه‏ها و اسباب غیرطبیعی جاری سازد. تبرّک یکی از آن راه‏های غیرطبیعی است که انسان به آن روی می‏آورد تا فیض الهی و نعمت پروردگار را به دست آورد.

براساس همین روش، مسلمانان به آثار پیامبر اعظم‏صلی الله علیه وآله و به موی شریف او و به قطرات آب وضوی آن حضرت و به جامه و ظرف و لمس بدن مطهّرش تبرک می‏جستندکه نمونه‏های آن در روایت‏ها آمده است. پس تبرّک، سنتی شد که صحابه به آن عمل می‏کردند و تابعان و صالحان بعدی نیز از آنان پیروی کردند.

ابن هشام، در بخش مربوط به صلح حدیبیّه می‏گوید: قریش، عروة بن مسعود ثقفی را نزد رسول خداصلی الله علیه وآله فرستادند. او در برابر پیامبرصلی الله علیه وآله نشست و چون آگاهی یافت که پیامبر قصد دارد به سوی مکّه برود، نزد قوم خود بازگشت و آنچه را میان او و پیامبر گذشته بود، گزارش داد، سپس افزود: محمّد وضو نمی‏گیرد مگر آنکه اصحابش برای برگرفتن آب وضوی او می‏شتابند و از موی حضرت چیزی نمی‏افتد مگر آنکه آن را برمی‏دارند. سپس گفت: ای قریش! من کسری و قیصر و نجاشی را در دوران زمامداری‏شان دیده‏ام، به خدا سوگند هرگز پادشاهی را میان مردم خود، همچون محمد در میان اصحابش ندیده‏ام، گروهی را دیدم که هرگز او را در برابر هیچ چیز تسلیم نمی‏کنند. پس ببینید چه می‏کنید! (2).

تعدادی از علمای اسلام، کتاب‏هایی در زمینه موارد تبرّک اصحاب به آثار پیامبرصلی الله علیه وآله تألیف کرده‏اند که عنوان آنها چنین است:

»التبرک بتحنیک الأطفال«،

»التبرّک بالمسح والمسّ«،

»التبرّک بفضل وضوئه وغسله«،

»التبرک بِسؤر شرابه وطعامه«.

تبرّک اصحاب تنها به موارد یاد شده (مسح و لمس، آب وضو و غسل، نیم خورده آب و غذا) منحصر نمی‏شد، بلکه به آبی که آن حضرت دست مبارک خود را در آن وارد می‏کرد و آبی که از ظرفی می‏نوشید، به موی او، عرق او، ناخن او، ظرفی که از آن می‏نوشید، جای دهان مبارکش، منبر او، دینارهایی که عطا می‏کرد، و به قبر او تبرک می‏جستند. عادت مسلمانان بر تبرک به قبر شریف او و صورت بر آن نهادن و گریستن در کنار قبرش بود.

علامه محقق، محمد طاهر بن عبدالقادر از علمای مکه، کتابی به نام «تبرّک الصحابه» تألیف کرده و در آن گفته است: همه اصحاب پیامبرصلی الله علیه وآله اجماع بر تبرک به آثار پیامبر خدا و کوشش در گردآوری آن‏ها داشتند و آنان هدایت یافتگان و پیشگامان صالح بودند، به موی پیامبر، به آب وضو و عرق و جامه و ظرف و بدن شریف او و آثار دیگر آن حضرت تبرک می‏جستند. تبرک به بعضی از آثار او در زمان حیاتش اتفاق افتاده و حضرت آن را پذیرفته و ردّ نکرده است. این به روشنی دلالت بر مشروعیّت آن دارد و اگر مشروع و جایز نبود، حتماً از آن نهی می‏کرد و برحذر می‏داشت. اخبار صحیح و اجماع اصحاب، هم دلالت بر مشروعیت آن می‏کند، هم گواه ایمان استوار تبرک جویندگان و شدّت علاقه آنان به پیامبر اعظم‏صلی الله علیه وآله و پیروی از اوست. همچون سخن شاعری که گفته است:

من به دیار و سرزمین لیلی گذر می‏کنم،

این دیوار و آن دیوار را می‏بوسم،

محبتِ سرزمین نیست که دلم را برده است،

بلکه محبّتِ آنکه، ساکن این دیار است. (3).


1) کهف: 21.

2) سیره نبویه، ابن هشام: ج2، ص314.

3) تبرک الصّحابه: ص50 (امرّ علی الدیار، دیار لیلی…(.