جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

تمامی گنجهای عالم در اختیار مهدی است

زمان مطالعه: 2 دقیقه

این عنوان که مستفاد از روایات متواتره است و در فرازی از بشارت مورد بحث آمده است، گرچه حقیقت و واقعیّت آن به نظر ما روشن است و نیاز چندانی به توضیح ندارد. ولی در عین حال، در اینجا به این نکته اشاره می کنیم که بر اساس روایات مسلّم

اسلامی که از شیعه و سنّی در مورد ظهور مبارک حضرت مهدی ـ عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف ـ در کتابهای معتبر نقل شده است، «گنجهای نهفته در دل زمین و کوهها و دریاها» اختصاص به حضرت مهدی (علیه السلام) دارد، و این یکی از امتیازات زمان حکومت حقّه آن یکتا باز مانده حجج الهی است که کسی با او در این امتیاز شریک نیست. به هر حال، در این باره روایات فراوانی از ائمّه معصومین (علیهم السلام) رسیده است که برای نمونه فرازهایی از آنها را در اینجا می آوریم.

1 ـ در روایات فراوانی که در مورد روزگار شکوهمند آن یگانه پیشوای دادگر عدالت گستر به ما رسیده چنین آمده است: پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) ضمن حدیثی راجع به زمان حکومت حضرت مهدی (علیه السلام) فرمود:

»وَ تُخْرِجُ لَهُ الأرضُ أفْلاذَ کَبِدِها» (1).

»زمین به برکت وجود او پاره های جگرش را آشکار می سازد«.

2 ـ در روایت دیگری است که رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) در باره زمان ظهور مبارک حضرت مهدی (علیه السلام) فرمود:

»وَ تُلْقِی الاْرضُ أفلاذَکَبِدِها«.

»زمین پاره های جگرش را بیرون می ریزد«.

ابن عبّاس پرسید: پاره های جگر زمین چیست؟

رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود:

»أمْثالُ الاُْسْطُوانَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضّةِ«. (2).

»ستونهایی از طلا و نقره است«.

3 ـ در یک حدیث دیگر آمده است: پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود:

»یَسْتَخْرِجُ الْکُنُوزَ، یَفْتَحُ مَدائِنِ الشِّرْکِ«. (3).

»گنجها را بیرون می آورد و شهرهای شرک را فتح می کند«.

4 ـ در یک روایت دیگر است که امیرمؤمنان علی (علیه السلام) فرمود:

»وَ تَظْهَرُ لَهُ الْکُنُوز«. (4).

»تمام گنجهای عالم برای او آشکار می گردد«.

5 ـ و در همین زمینه در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که فرمود:

»تُظهِرُ الاْرْضُ کُنُوزَها وَتُبْدِی بَرَکاتِها«. (5).

»زمین تمام گنجینه های خود را آشکار می سازد و برکاتش را بیرون می فرستد«.


1) منتخب الاثر، فصل 2، باب 1، ص 168، ح 78.

2) مستدرک حاکم، ج 4، ص 559.

3) ینابیع المودّة، ج 3، ص 296، باب 78 ؛ بحار الانوار، ج 51، ص 80، ح 12.

4) بحار الانوار، ج 52، ص 280، ح 6.

5) ارشاد مفید، ص 364.