جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

دو شبهه

زمان مطالعه: 2 دقیقه

مخالفان شفاعت دو شبهه ذکر کرده‏اند که آن‏ها را همراه تحلیلی می‏آوریم:

1 – شفاعت طلبی مشرکان از بت‏ها

دلیل دوم قائلان به حرمت شفاعت‏طلبی از شفیعان این است که قرآن کریم علّت شرک بت‏پرستان را شفاعت طلبی از بت‏هایشان می‏داند و می‏فرماید:

»وَ یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا یَضُرُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُمْ وَ یَقُولُونَ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَاللَّهِ» (1).

»جز خدا چیزهایی را می‏پرستند که نه به آنان زیان می‏رساند و نه سود می‏بخشد و می‏گویند: اینها شفیعان ما نزد خداوندند.«

براین‏اساس، شفاعت‏طلبی از پیامبران یا اولیا نیز مثل شفاعت خواهی از بت‏ها شرک است. (2).

پاسخ آن است که:

1. میان شفاعت خواهی از بت‏ها و از اولیای صالح خدا تفاوت اساسی وجود دارد. مشرکان که از بت‏هایشان طلب شفاعت می‏کردند، براساس این عقیده بود که بت‏ها را خدا می‏دانستند، یا می‏پنداشتند کار خدا به آنان سپرده شده است، در حالی که موحّدان در این شفاعت خواهی معتقدند که شفیعان بندگان خالص خدایند و خداوند به خاطر پرستش خالصانه این منزلت و مقام را به آنان عطا کرده است. چگونه می‏توان این دو درخواست را یکی دانست؟

2. مشرکان، طبق آیه‏ای که یاد شد، در آغاز بت‏ها را می‏پرستیدند، سپس از آنان شفاعت طلبیدند، در حالی که موحّدان جز خدای یکتا و بی‏شریک را نمی‏پرستند. البته پس از آنکه در مقابل خداوند خضوع می‏کنند و به او ایمان دارند، از اولیای صالح الهی درخواست شفاعت می‏کنند، به خاطر آنکه خداوند به آنان اذن شفاعت داده است.

پس نمی‏توان کار مؤمنان را مثل عمل مشرکان و از یک مقوله دانست و این نه اساس درستی دارد و نه بر دلیل برهانی و مستند علمی استوار است.

2. بیهوده بودن شفاعت خواهی از مرده

این، آخرین دلیلی بود که منکران شفاعت به آن استناد می‏کردند که نمی‏توان از اولیا و صالحان درخواست شفاعت کرد.

جواب آن است که: در بحث حیات برزخی ثابت کردیم که شهدا زنده‏اند و نزد پروردگارشان روزی می‏خورد. پس وقتی شهیدان نزد پروردگارشان زنده‏اند، پیامبر شهیدان به طریق اولی نزد پروردگارش زنده است، پس درخواست شفاعت از او بیهوده نیست، چون زنده است و روزی می‏خورد و سخن ما را می‏شنود و به اذن پروردگار، جایگاه مارا می بیند.

بر فرض تسلیم به اینکه پیامبران و صالحان و شهیدان مرده‏اند و سخن ما را نمی‏شنوند و جایگاه ما را نمی‏بینند، نهایت چیزی که در شفاعت طلبی از آنان خواهد داشت، آن است که کاری لغو باشد نه حرام، آن‏گونه که پیروان تفکر وهابیت ادّعا دارند. گواه بر این نکته این است که کسی که در حال غرق شدن است، دست به هرچیزی می‏افکند تا خود را نجات دهد. روشن است که کار او لغو و بی‏ثمر است، در عین حال هیچ دانش‏آموزی تا چه رسد به یک استاد را نمی‏بینی که آن غریق را مشرک و مرتکب کار حرام بداند.


1) یوسف: 18.

2) ر.ک: کشف الشبهات: ص14.