جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

رجعت در قرآن کریم

زمان مطالعه: 7 دقیقه

رجعت در اصطلاح علما

رجعت به معنای بازگشت است. در اصطلاح، به بازگشت زندگی به مجموعه‏ای از مردگان پس از نهضت جهانی حضرت مهدی‏علیه السلام گفته می‏شود. این بازگشت، پیش از فرارسیدن روز قیامت است و بنابراین، سخن از بازگشت و رجعت، از نشانه‏های قیامت است. ظهور امام مهدی‏علیه السلام، چیزی است، بازگشت حیات به شماری از مرده‏ها چیز دیگر، همچنان که رستاخیز هم مسأله سومی است که باید همه اینها را از هم تفکیک کرد.

شیخ مفید گفته است: خداوند، گروهی از امت محمدصلی الله علیه وآله را پس از مرگشان، قبل از روز قیامت بر می‏انگیزد. این عقیده به آل‏محمدصلی الله علیه وآله اختصاص دارد و قرآن هم گواه آن است. (1).

سید مرتضی هم در باره رجعت نزد شیعه می‏گوید: عقیده شیعه امامیه این است که خداوند، هنگام ظهور امام زمان، گروهی از پیروان او را که پیشتر در گذشته‏اند بر می‏گرداند، تا به ثواب یاری او و دیدار دولتش برسند. بعضی از دشمنانش هم بر می‏گردند، تا از آنان انتقام گرفته شود. آنگاه پیروان آن حضرت از دیدن ظهور و غلبه حق و برتری حق پرستان لذت می‏برند. (2).

علامه‏مجلسی گوید: رجعت‏مخصوص کسانی‏است که‏مؤمن خالص‏یا منافقِ محض از امت اسلام باشند، نه از امت‏های پیشین. (3) پس عقیده به رجعت، از امور مسلم و قطعی است وروایات فراوانی‏که‏از ائمه‏معصومین آمده، جایی‏برای‏تردیددرآن‏باقی نمی‏گذارد.

علامه مجلسی می‏گوید: چگونه یک مؤمن در حق بودن ائمه اطهار شک می‏کند، در حالی که حدود دویست حدیث صریح از آنان در این زمینه نقل شده و سی و چند نفر از بزرگان در بیش از پنجاه تألیف خود آنها را روایت کرده‏اند، همچون کلینی و صدوق و… (4) شیخ حرّ عاملی هم در باره روایات مربوط به رجعت می‏گوید: آنها بیش از حدّ شمارش است و تواتر معنوی دارد. (5).

اینک، پس از نقل بعضی از کلمات بزرگانِ علما و محدثان شیعه در باره رجعت، می‏گوییم که سخن در باره رجعت در چند محور مطرح است:

1- امکان رجعت

در امکان رجعت، امکان برانگیختن زندگی نو در قیامت کافی است، چرا که رجعت و معاد، دو پدیده همگون و از یک نوع‏اند، با این تفاوت که رجعت از نظر کیفیت و کمیت محدود است و پیش از قیامت رخ می‏دهد، اما در معاد، همه مردم برانگیخته می‏شوند تا زندگی ابدی خود را آغاز کنند. پس پذیرش امکان حیات مجدد در قیامت، با اعتراف به امکان رجعت در زندگی دنیوی ما ملازم است و چون سخن ما با مسلمانانی است که ایمان به معاد را از اصول دین خود می‏دانند، پس باید امکان رجعت را هم بپذیرند.

2- رجعت در امت‏های گذشته

در امت‏های پیشین، رجعت‏های بسیاری اتفاق افتاده است، همچون:

1- احیای گروهی از بنی‏اسرائیل (6).

2- احیای کشته بنی‏اسرائیل (7).

3- مرگ هزاران نفر و زنده شدن دوباره آنان (8).

4- برانگیختگی عُزیر پس از گذشت صدسال از مرگ وی (9).

5- زنده شدن مردگان به دست حضرت عیسی‏علیه السلام. (10).

پس از وقوع رجعت در امت‏های پیشین، آیا مجالی برای شک در امکان آن باقی می‏ماند؟ این پندار که رجعت نیز از قبیل تناسخ است که عقلاً محال است، تصور باطلی است، چون تناسخ به معنای بازگشتِ فعلیّت به قوّه و بازگشت انسان به دنیا از راه نطفه و گذراندن دوباره تکوّن بشری است تا دوباره انسان گردد، چه روح او در جسم انسانی حلول کرده باشد یا در حیوانی. کجای این مثل بازگشت روح به بدنی است که از هر جهت به کمال رسیده است، بی‏آنکه پس از فعلیت دوباره به مرحله قوه برسد؟

رجعت در امت اسلامی

دلیل بر وقوع رجعت در این امت، این آیه است:

»وَإِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ اْلأَرْضِ تُکَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ کانُوا بِآیاتِنا لا یُوقِنُونَ وَیَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً مِمَّنْ یُکَذِّبُ بِآیاتِنا فَهُمْ یُوزَعُونَ«؛ (11).

»و هنگامی که فرمان عذاب آنها رسد (در آستانه رستاخیز) جنبنده‏ای را از زمین برای آنان بر می‏آوریم که با آنان تکلّم می‏کند (و می‏گوید) که مردم به آیات ما ایمان نمی‏آورند. روزی که ما از هر امتی گروهی را از کسانی که آیات ما را تکذیب می‏کردند محشور می‏کنیم و آنان را نگه می‏داریم تا به یکدیگر ملحق شوند«.

از مفسران کسی شک ندارد که آیه اول مربوط به حوادث قبل از روز قیامت است، از پیامبر خداصلی الله علیه وآله هم روایت است که بیرون آمدن جنبنده از زمین از علایم قیامت است، جز این که میان مفسران اختلاف نظر است که مقصود از «دابّة الأرض» (جنبنده زمین) کیست و چگونه بیرون می‏آید و چگونه حرف می‏زند و مطالب دیگر که نیازی به طرح آنها نیست.

مسلم روایت کرده است که پیامبر خداصلی الله علیه وآله فرمود: «قیامت برپا نمی‏شود تا آنکه ده نشانه پدید آید: فرو رفتن زمین در مشرق، در مغرب و در جزیرة العرب، دود، دجّال، دابّة الأرض، یأجوج و مأجوج، طلوع خورشید از مغرب و آتشی که از قعر عدن بیرون می‏آید و مردم را می‏کوچاند.» (12).

سخن در آیه دوم است. حق آن است که آیه ظهور دارد در حوادث پیش از قیامت، چرا که آیه، بیانگر زنده شدن گروهی از هر جماعت است. یعنی همه برانگیخته نمی‏شوند، روشن است که زنده شدن در قیامت مربوط به همه است نه برخی.

خداوند می‏فرماید: «روزی است که کوه‏ها را جابه‏جا می‏کنیم و زمین را آشکار و مسطح می‏بینی و همه آنان را بر می‏انگیزیم و احدی از آنان را فروگذار نخواهیم کرد«: «…وَحَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً«. (13).

آیا پس از این بیان صریح، می‏توان آیه مورد بحث را به روز رستاخیز و قیامت تفسیر کرد؟ دو قرینه دیگر هم هست که ظرف زمانی حادثه را بیان می‏کند:

اول: آیه پیش از آن یکی از علایم قیامت را که خروج جنبنده زمین است برای مردم بیان می‏کند، طبیعی آن است که زنده شدن گروهی از مردم به همین مسأله مربوط باشد.

دوم: در همان سوره در آیه 87 یعنی پس از سه آیه، سخن از قیامت و دمیده شدن در صور و وحشت همه اهل آسمان‏ها و زمین است و این نشان می‏دهد که حوادث پیش از آن مربوط به قبل از آن روز است و زنده شدن گروهی از تکذیب کنندگان آیات خدا حتماً پیش از قیامت رخ خواهد داد و از علایم آن روز است و در وقتی پدید خواهد آمد که جنبنده‏ای از زمین بیرون می‏آید و با مردم حرف می‏زند.

شگفت از سخن فخررازی که می‏گوید: زنده شدن گروهی از هر امت پس از برپایی قیامت واقع خواهد شد. (14) این سخن بی‏اساس است و ترتیب و پیوند آیات با هم آن را نفی می‏کند و بر اعتقاد شیعه که آیه مربوط به پیش از قیامت است تأکید می‏کند. به علاوه، زنده شدن گروهی از مردم با اعتقاد به حیات مجدد همه انسان‏ها در قیامت ناسازگار است. آری، آیه از حشر دروغگویان سخن می‏گوید، اما رجعت گروهی دیگر از صالحان برعهده روایات رجعت است. قرآن در باره کیفیت وقوع رجعت و خصوصیات آن چیزی نگفته است، مثل برزخ و حیات برزخی.

وقوع رجعت در امت‏های پیشین، وقوع آن را در این امت نیز تأیید می‏کند.

ابوسعید خدری روایت کرده است که پیامبر خداصلی الله علیه وآله فرمود:

»شما وجب به وجب و ذراع به ذراع از سنت‏های پیشینیان پیروی خواهید کرد، حتی اگر آنان وارد سوراخ سوسماری هم شده باشند، شما نیز چنین خواهید کرد. گفتیم: دنباله‏روی از یهود و نصارا ای رسول خدا؟ فرمود: پس کی؟» (15).

و نیز به روایت ابوهریره، پیامبر خداصلی الله علیه وآله فرمود:

»قیامت برپا نخواهد شد مگر آنکه امت من مثل امت‏های گذشته وجب به وجب و ذراع به ذراع گرفتار خواهند شد. گفتند: یا رسول‏اللَّه، مثل ایرانیان و رومیان؟ فرمود: مگر مردم جز آنانند؟ (16) صدوق نیز روایت کرده است که پیامبر خداصلی الله علیه وآله فرمود:

»هر چه در امت‏های گذشته بوده، در این امت هم همانند آن خواهد بود، گام به گام و مو به مو.» (17).

از آنجا که رجعت در امت‏های گذشته از حوادث مهم بوده، پس باید مانند آن در این امت هم به دلیل همگونی و مشابهت پیش آید.

مأمون عباسی از حضرت رضاعلیه السلام در باره رجعت پرسید. آن حضرت جواب فرمود: حق است، در امت‏های گذشته هم بوده، قرآن هم از آن سخن گفته و پیامبر خداصلی الله علیه وآله هم فرموده است: در این امت، هر چه در امت‏های پیشین بوده خواهد بود، گام به گام و مو به مو. (18).

این حقیقت رجعت و دلایل آن است. معتقدان به آن هم بیش از این ادعایی ندارند و خلاصه‏اش بازگشت حیات به دو گروه از نیکان و بدان پس از ظهور امام مهدی‏علیه السلام و پیش از قیامت است و آن را جز کسی که به دلایل آن دقت نکند، انکار نمی‏کند. (19).

چند سؤال و پاسخ آنها

سؤال اول: بازگشت ظالمان با آیه‏ای که می‏گوید: «مردمی را که هلاکشان کردیم، بازگشت بر آنان حرام است» (20) چگونه قابل جمع است؟ این آیه، با قاطعیت رجوع آنان را نفی می‏کند.

جواب: این آیه مخصوص ظالمانی است که در این دنیا به کیفر ظلمشان هلاک شده‏اند که آنان بر نمی‏گردند. اما ستمگرانی که بدون مؤاخذه از دنیا رفته‏اند، برخی برمی‏گردند تا کیفر عملشان را ببینند، سپس در آخرت هم به عذاب شدیدتر گرفتار می‏شوند. پس آیه ارتباطی به بحث رجعت ندارد.

سؤال دوم: ظاهر آیه‏ای که می‏فرماید: «وقتی مرگ یکی از آنان می‏رسد، می‏گوید: خدایا مرا برگردانید تا کار نیک انجام دهم. هرگز! این سخنی است که می‏گویند و پس از مرگشان برزخی است تا روز قیامت» (21) آن است که پس از مرگ، بازگشتی به دنیا نیست.

جواب: آیه از یک قانون کلی حکایت می‏کند که قابل استثنا در برخی موارد است و دلیل آن زنده شدن بعضی از مردگان در امت‏های پیشین است. اگر عدم بازگشت به دنیا یک قانون و سنت کلی و استثنا ناپذیر بود، بازگشت برخی به دنیا با عموم آیه تناقض داشت. این آیه هم مثل سنت‏های دیگر الهی در مورد انسان است و می‏رساند که طبیعتاً پس از مرگ، حیاتی نیست تا قیامت و این منافاتی ندارد که در بعضی موارد به خاطر مصالح برتر، رجعتی صورت بگیرد.

سؤال سوم: استدلال به رجعت، مبتنی بر این است که آیه «وَیَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً…» (22) را حاکی از وقوع حادثه پیش از قیامت بدانیم. ولی ممکن است آیه، در باره حادثه‏ای در روز قیامت باشد که قبل از آیه «وَیَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ» (23) ذکر شده و طبیعی آن بود که پس از آن ذکر شود و مراد از فوجی از هر امت، گروهی از ستمگران و سران آن اقوام باشند.

جواب: اولاً: بر فرض آنکه آیه «وَیَوْمَ نَحْشُرُ…» حکایت‏گر واقعه‏ای در روز قیامت باشد، تقدم آن بر آیه نفخ صور، اختلالِ بی‏دلیل در آهنگ کلام است.

ثانیاً: ظاهر آیات می‏رساند که دو روز وجود دارد: یکی روزی که از هر امتی گروهی زنده می‏شوند و دیگری روزی که در صور دمیده می‏شود. این که آن روز را از متمم‏های روز قیامت بشماریم، لازمه‏اش آن است که آن دو روز، یک روز باشد و این خلاف ظاهر آیات است. (24).


1) بحار الأنوار: ج53، ص136 به نقل از «المسائل السرویّه«.

2) بحار الانوار: ج53، به نقل از رساله او در جواب سؤالات اهل ری.

3) همان. وی سخنان علمای شیعه را در باره رجعت در همان جلد از بحار الأنوار (ص 144 – 22) آورده است.

4) بحار الانوار: ج53.

5) الایقاظ من الهجعه، باب 2، دلیل 3.

6) بقره: 56 – 55.

7) همان: 73 – 72.

8) همان: 243.

9) همان: 259.

10) آل‏عمران: 49.

11) نمل: 83 – 82.

12) صحیح مسلم: ج8، ص179 کتاب الفتن واشراط الساعه.

13) کهف: 47.

14) مفاتیح الغیب: ج4، ص218.

15) صحیح بخاری: ج9، ص112.

16) صحیح بخاری: ج9، ص102؛ کنز العمال: ج11، ص133.

17) کمال الدین: ص567.

18) بحار الانوار: ج53، ص59، ح 45.

19) در اینجا دو بحث می‏ماند: رجعت کنندگان کیانند؟ هدف از زنده کردن آنان چیست؟ جواب سؤال اول آن است که گروهی از مؤمنان و جمعی ازظالمان زنده می‏شوند و اما پاسخ اجمالی سؤال دوم در کلام سید مرتضی آمده است که عده‏ای از شیعیان که پیش از ظهور مرده‏اند به فیض یاری امام‏علیه السلام نائل آیند و از عده‏ای از دشمنان هم انتقام گرفته شود. (برای تفصیل بیشتر در این مورد، ر.ک: بحار الأنوار، ج 53 و الایقاظ من الهجعه، شیخ حرّ عاملی(.

20) وَحَرامٌ عَلی قَرْیَةٍ أَهْلَکْناها أَنَّهُمْ لا یَرْجِعُونَ» (انبیاء: 95(.

21) حَتَّی إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّی أَعْمَلُ صالِحاً فِیما تَرَکْتُ کَلاَّ إِنَّها کَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها وَمِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلی یَوْمِ یُبْعَثُونَ» (مؤمنون: 100 – 99(.

22) نمل: 83.

23) همان: 87.

24) با توجه به آنچه ذکر شد، بسیاری از آنچه آلوسی در تفسیر این آیه گفته است، باطل خواهد شد. ر.ک: تفسیر آلوسی: ج20، ص26.