رجعت در اصطلاح علما
رجعت به معنای بازگشت است. در اصطلاح، به بازگشت زندگی به مجموعهای از مردگان پس از نهضت جهانی حضرت مهدیعلیه السلام گفته میشود. این بازگشت، پیش از فرارسیدن روز قیامت است و بنابراین، سخن از بازگشت و رجعت، از نشانههای قیامت است. ظهور امام مهدیعلیه السلام، چیزی است، بازگشت حیات به شماری از مردهها چیز دیگر، همچنان که رستاخیز هم مسأله سومی است که باید همه اینها را از هم تفکیک کرد.
شیخ مفید گفته است: خداوند، گروهی از امت محمدصلی الله علیه وآله را پس از مرگشان، قبل از روز قیامت بر میانگیزد. این عقیده به آلمحمدصلی الله علیه وآله اختصاص دارد و قرآن هم گواه آن است. (1).
سید مرتضی هم در باره رجعت نزد شیعه میگوید: عقیده شیعه امامیه این است که خداوند، هنگام ظهور امام زمان، گروهی از پیروان او را که پیشتر در گذشتهاند بر میگرداند، تا به ثواب یاری او و دیدار دولتش برسند. بعضی از دشمنانش هم بر میگردند، تا از آنان انتقام گرفته شود. آنگاه پیروان آن حضرت از دیدن ظهور و غلبه حق و برتری حق پرستان لذت میبرند. (2).
علامهمجلسی گوید: رجعتمخصوص کسانیاست کهمؤمن خالصیا منافقِ محض از امت اسلام باشند، نه از امتهای پیشین. (3) پس عقیده به رجعت، از امور مسلم و قطعی است وروایات فراوانیکهاز ائمهمعصومین آمده، جاییبرایتردیددرآنباقی نمیگذارد.
علامه مجلسی میگوید: چگونه یک مؤمن در حق بودن ائمه اطهار شک میکند، در حالی که حدود دویست حدیث صریح از آنان در این زمینه نقل شده و سی و چند نفر از بزرگان در بیش از پنجاه تألیف خود آنها را روایت کردهاند، همچون کلینی و صدوق و… (4) شیخ حرّ عاملی هم در باره روایات مربوط به رجعت میگوید: آنها بیش از حدّ شمارش است و تواتر معنوی دارد. (5).
اینک، پس از نقل بعضی از کلمات بزرگانِ علما و محدثان شیعه در باره رجعت، میگوییم که سخن در باره رجعت در چند محور مطرح است:
1- امکان رجعت
در امکان رجعت، امکان برانگیختن زندگی نو در قیامت کافی است، چرا که رجعت و معاد، دو پدیده همگون و از یک نوعاند، با این تفاوت که رجعت از نظر کیفیت و کمیت محدود است و پیش از قیامت رخ میدهد، اما در معاد، همه مردم برانگیخته میشوند تا زندگی ابدی خود را آغاز کنند. پس پذیرش امکان حیات مجدد در قیامت، با اعتراف به امکان رجعت در زندگی دنیوی ما ملازم است و چون سخن ما با مسلمانانی است که ایمان به معاد را از اصول دین خود میدانند، پس باید امکان رجعت را هم بپذیرند.
2- رجعت در امتهای گذشته
در امتهای پیشین، رجعتهای بسیاری اتفاق افتاده است، همچون:
1- احیای گروهی از بنیاسرائیل (6).
2- احیای کشته بنیاسرائیل (7).
3- مرگ هزاران نفر و زنده شدن دوباره آنان (8).
4- برانگیختگی عُزیر پس از گذشت صدسال از مرگ وی (9).
5- زنده شدن مردگان به دست حضرت عیسیعلیه السلام. (10).
پس از وقوع رجعت در امتهای پیشین، آیا مجالی برای شک در امکان آن باقی میماند؟ این پندار که رجعت نیز از قبیل تناسخ است که عقلاً محال است، تصور باطلی است، چون تناسخ به معنای بازگشتِ فعلیّت به قوّه و بازگشت انسان به دنیا از راه نطفه و گذراندن دوباره تکوّن بشری است تا دوباره انسان گردد، چه روح او در جسم انسانی حلول کرده باشد یا در حیوانی. کجای این مثل بازگشت روح به بدنی است که از هر جهت به کمال رسیده است، بیآنکه پس از فعلیت دوباره به مرحله قوه برسد؟
رجعت در امت اسلامی
دلیل بر وقوع رجعت در این امت، این آیه است:
»وَإِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ اْلأَرْضِ تُکَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ کانُوا بِآیاتِنا لا یُوقِنُونَ وَیَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً مِمَّنْ یُکَذِّبُ بِآیاتِنا فَهُمْ یُوزَعُونَ«؛ (11).
»و هنگامی که فرمان عذاب آنها رسد (در آستانه رستاخیز) جنبندهای را از زمین برای آنان بر میآوریم که با آنان تکلّم میکند (و میگوید) که مردم به آیات ما ایمان نمیآورند. روزی که ما از هر امتی گروهی را از کسانی که آیات ما را تکذیب میکردند محشور میکنیم و آنان را نگه میداریم تا به یکدیگر ملحق شوند«.
از مفسران کسی شک ندارد که آیه اول مربوط به حوادث قبل از روز قیامت است، از پیامبر خداصلی الله علیه وآله هم روایت است که بیرون آمدن جنبنده از زمین از علایم قیامت است، جز این که میان مفسران اختلاف نظر است که مقصود از «دابّة الأرض» (جنبنده زمین) کیست و چگونه بیرون میآید و چگونه حرف میزند و مطالب دیگر که نیازی به طرح آنها نیست.
مسلم روایت کرده است که پیامبر خداصلی الله علیه وآله فرمود: «قیامت برپا نمیشود تا آنکه ده نشانه پدید آید: فرو رفتن زمین در مشرق، در مغرب و در جزیرة العرب، دود، دجّال، دابّة الأرض، یأجوج و مأجوج، طلوع خورشید از مغرب و آتشی که از قعر عدن بیرون میآید و مردم را میکوچاند.» (12).
سخن در آیه دوم است. حق آن است که آیه ظهور دارد در حوادث پیش از قیامت، چرا که آیه، بیانگر زنده شدن گروهی از هر جماعت است. یعنی همه برانگیخته نمیشوند، روشن است که زنده شدن در قیامت مربوط به همه است نه برخی.
خداوند میفرماید: «روزی است که کوهها را جابهجا میکنیم و زمین را آشکار و مسطح میبینی و همه آنان را بر میانگیزیم و احدی از آنان را فروگذار نخواهیم کرد«: «…وَحَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً«. (13).
آیا پس از این بیان صریح، میتوان آیه مورد بحث را به روز رستاخیز و قیامت تفسیر کرد؟ دو قرینه دیگر هم هست که ظرف زمانی حادثه را بیان میکند:
اول: آیه پیش از آن یکی از علایم قیامت را که خروج جنبنده زمین است برای مردم بیان میکند، طبیعی آن است که زنده شدن گروهی از مردم به همین مسأله مربوط باشد.
دوم: در همان سوره در آیه 87 یعنی پس از سه آیه، سخن از قیامت و دمیده شدن در صور و وحشت همه اهل آسمانها و زمین است و این نشان میدهد که حوادث پیش از آن مربوط به قبل از آن روز است و زنده شدن گروهی از تکذیب کنندگان آیات خدا حتماً پیش از قیامت رخ خواهد داد و از علایم آن روز است و در وقتی پدید خواهد آمد که جنبندهای از زمین بیرون میآید و با مردم حرف میزند.
شگفت از سخن فخررازی که میگوید: زنده شدن گروهی از هر امت پس از برپایی قیامت واقع خواهد شد. (14) این سخن بیاساس است و ترتیب و پیوند آیات با هم آن را نفی میکند و بر اعتقاد شیعه که آیه مربوط به پیش از قیامت است تأکید میکند. به علاوه، زنده شدن گروهی از مردم با اعتقاد به حیات مجدد همه انسانها در قیامت ناسازگار است. آری، آیه از حشر دروغگویان سخن میگوید، اما رجعت گروهی دیگر از صالحان برعهده روایات رجعت است. قرآن در باره کیفیت وقوع رجعت و خصوصیات آن چیزی نگفته است، مثل برزخ و حیات برزخی.
وقوع رجعت در امتهای پیشین، وقوع آن را در این امت نیز تأیید میکند.
ابوسعید خدری روایت کرده است که پیامبر خداصلی الله علیه وآله فرمود:
»شما وجب به وجب و ذراع به ذراع از سنتهای پیشینیان پیروی خواهید کرد، حتی اگر آنان وارد سوراخ سوسماری هم شده باشند، شما نیز چنین خواهید کرد. گفتیم: دنبالهروی از یهود و نصارا ای رسول خدا؟ فرمود: پس کی؟» (15).
و نیز به روایت ابوهریره، پیامبر خداصلی الله علیه وآله فرمود:
»قیامت برپا نخواهد شد مگر آنکه امت من مثل امتهای گذشته وجب به وجب و ذراع به ذراع گرفتار خواهند شد. گفتند: یا رسولاللَّه، مثل ایرانیان و رومیان؟ فرمود: مگر مردم جز آنانند؟ (16) صدوق نیز روایت کرده است که پیامبر خداصلی الله علیه وآله فرمود:
»هر چه در امتهای گذشته بوده، در این امت هم همانند آن خواهد بود، گام به گام و مو به مو.» (17).
از آنجا که رجعت در امتهای گذشته از حوادث مهم بوده، پس باید مانند آن در این امت هم به دلیل همگونی و مشابهت پیش آید.
مأمون عباسی از حضرت رضاعلیه السلام در باره رجعت پرسید. آن حضرت جواب فرمود: حق است، در امتهای گذشته هم بوده، قرآن هم از آن سخن گفته و پیامبر خداصلی الله علیه وآله هم فرموده است: در این امت، هر چه در امتهای پیشین بوده خواهد بود، گام به گام و مو به مو. (18).
این حقیقت رجعت و دلایل آن است. معتقدان به آن هم بیش از این ادعایی ندارند و خلاصهاش بازگشت حیات به دو گروه از نیکان و بدان پس از ظهور امام مهدیعلیه السلام و پیش از قیامت است و آن را جز کسی که به دلایل آن دقت نکند، انکار نمیکند. (19).
چند سؤال و پاسخ آنها
سؤال اول: بازگشت ظالمان با آیهای که میگوید: «مردمی را که هلاکشان کردیم، بازگشت بر آنان حرام است» (20) چگونه قابل جمع است؟ این آیه، با قاطعیت رجوع آنان را نفی میکند.
جواب: این آیه مخصوص ظالمانی است که در این دنیا به کیفر ظلمشان هلاک شدهاند که آنان بر نمیگردند. اما ستمگرانی که بدون مؤاخذه از دنیا رفتهاند، برخی برمیگردند تا کیفر عملشان را ببینند، سپس در آخرت هم به عذاب شدیدتر گرفتار میشوند. پس آیه ارتباطی به بحث رجعت ندارد.
سؤال دوم: ظاهر آیهای که میفرماید: «وقتی مرگ یکی از آنان میرسد، میگوید: خدایا مرا برگردانید تا کار نیک انجام دهم. هرگز! این سخنی است که میگویند و پس از مرگشان برزخی است تا روز قیامت» (21) آن است که پس از مرگ، بازگشتی به دنیا نیست.
جواب: آیه از یک قانون کلی حکایت میکند که قابل استثنا در برخی موارد است و دلیل آن زنده شدن بعضی از مردگان در امتهای پیشین است. اگر عدم بازگشت به دنیا یک قانون و سنت کلی و استثنا ناپذیر بود، بازگشت برخی به دنیا با عموم آیه تناقض داشت. این آیه هم مثل سنتهای دیگر الهی در مورد انسان است و میرساند که طبیعتاً پس از مرگ، حیاتی نیست تا قیامت و این منافاتی ندارد که در بعضی موارد به خاطر مصالح برتر، رجعتی صورت بگیرد.
سؤال سوم: استدلال به رجعت، مبتنی بر این است که آیه «وَیَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً…» (22) را حاکی از وقوع حادثه پیش از قیامت بدانیم. ولی ممکن است آیه، در باره حادثهای در روز قیامت باشد که قبل از آیه «وَیَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ» (23) ذکر شده و طبیعی آن بود که پس از آن ذکر شود و مراد از فوجی از هر امت، گروهی از ستمگران و سران آن اقوام باشند.
جواب: اولاً: بر فرض آنکه آیه «وَیَوْمَ نَحْشُرُ…» حکایتگر واقعهای در روز قیامت باشد، تقدم آن بر آیه نفخ صور، اختلالِ بیدلیل در آهنگ کلام است.
ثانیاً: ظاهر آیات میرساند که دو روز وجود دارد: یکی روزی که از هر امتی گروهی زنده میشوند و دیگری روزی که در صور دمیده میشود. این که آن روز را از متممهای روز قیامت بشماریم، لازمهاش آن است که آن دو روز، یک روز باشد و این خلاف ظاهر آیات است. (24).
1) بحار الأنوار: ج53، ص136 به نقل از «المسائل السرویّه«.
2) بحار الانوار: ج53، به نقل از رساله او در جواب سؤالات اهل ری.
3) همان. وی سخنان علمای شیعه را در باره رجعت در همان جلد از بحار الأنوار (ص 144 – 22) آورده است.
4) بحار الانوار: ج53.
5) الایقاظ من الهجعه، باب 2، دلیل 3.
6) بقره: 56 – 55.
7) همان: 73 – 72.
8) همان: 243.
9) همان: 259.
10) آلعمران: 49.
11) نمل: 83 – 82.
12) صحیح مسلم: ج8، ص179 کتاب الفتن واشراط الساعه.
13) کهف: 47.
14) مفاتیح الغیب: ج4، ص218.
15) صحیح بخاری: ج9، ص112.
16) صحیح بخاری: ج9، ص102؛ کنز العمال: ج11، ص133.
17) کمال الدین: ص567.
18) بحار الانوار: ج53، ص59، ح 45.
19) در اینجا دو بحث میماند: رجعت کنندگان کیانند؟ هدف از زنده کردن آنان چیست؟ جواب سؤال اول آن است که گروهی از مؤمنان و جمعی ازظالمان زنده میشوند و اما پاسخ اجمالی سؤال دوم در کلام سید مرتضی آمده است که عدهای از شیعیان که پیش از ظهور مردهاند به فیض یاری امامعلیه السلام نائل آیند و از عدهای از دشمنان هم انتقام گرفته شود. (برای تفصیل بیشتر در این مورد، ر.ک: بحار الأنوار، ج 53 و الایقاظ من الهجعه، شیخ حرّ عاملی(.
20) وَحَرامٌ عَلی قَرْیَةٍ أَهْلَکْناها أَنَّهُمْ لا یَرْجِعُونَ» (انبیاء: 95(.
21) حَتَّی إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّی أَعْمَلُ صالِحاً فِیما تَرَکْتُ کَلاَّ إِنَّها کَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها وَمِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلی یَوْمِ یُبْعَثُونَ» (مؤمنون: 100 – 99(.
22) نمل: 83.
23) همان: 87.
24) با توجه به آنچه ذکر شد، بسیاری از آنچه آلوسی در تفسیر این آیه گفته است، باطل خواهد شد. ر.ک: تفسیر آلوسی: ج20، ص26.