آیه اوّل:
(هُدیً لِلْمُتَّقینَ – اَلَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ) (1).
»)قرآن) هدایت است برای پرهیزکاران، آنان که به غیب ایمان می آورند«.
جابر بن عبدالله انصاری ضمن نقل حدیث مفصلی گوید:
جندل بن جنادة بن جبیر یهودی نزد رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) آمد و پس از دریافت پاسخ سؤالی که مطرح نمود، اسلام آورد آنگاه در باره اوصیای رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) از آن
حضرت پرسش نمود. پیامبر خدا در جواب او نام یکایک آنان را بر شمرد تا این که فرمود:
»… پس از او یعنی بعد از امام حسن عسکری (علیه السلام) فرزندش محمّد است که مهدی، قائم و حجّت خوانده می شود. او از دیده ها پنهان می شود و سپس ظاهر می گردد، و هنگامی که ظهور کند زمین را پر از عدل و داد خواهد نمود همان گونه که پر از ظلم و ستم شده است«.
سپس فرمود:
»خوشا به حال آنان که در زمان غیبت او صبر می کنند و خوشا به حال کسانی که در محبّت آنها ثابت قدم می مانند؛ آنها همان اهل تقوا هستند که خداوند در کتاب خود توصیفشان نموده و فرموده است:
(هُدیً لِلْمُتَّقینَ – الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ) (1) (2).
امام صادق (علیه السلام) نیز در تفسیر این آیه فرموده است:
»متّقین، شیعیان علیّ بن ابی طالب (علیه السلام) هستند، و غیب، حجت غایب است«. (3).
در حدیث دیگری در همین رابطه آمده است که فرمود:
»»اَلَّذین یُؤمِنونَ بِالْغَیْب«، در حق کسانی است که به قیام حضرت قائم (علیه السلام) ایمان بیاورند و آن را حق بدانند«. (4).
آنچه از این أحادیث استفاده می شود این است که:
»مقصود از متقین، همان مؤمنان به حضرت مهدی (علیه السلام) می باشند و غیب خود آن حضرت است. چرا که غیب چیزی است که از حواس پنجگانه پنهان باشد و همان گونه که خداوند و جهان آخرت غیب محسوب می شود ـ بدین دلیل که با حواس پنجگانه درک نمی شود ـ حضرت مهدی (علیه السلام) نیز غیب است. چرا که
آن حضرت در زمان غیبت با رؤیتی عمومی که به واسطه آن شناخته شود، دیده نمی شود. یعنی یا کسی ایشان را نمی بیند و یا اگر هم او را به بیند نمی شناسد، و فقط عدّه ای محدود به زیارت ایشان مشرّف می شوند«. (5).
آیه دوّم:
(وَإذ ابتلی إبْراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِمات فَأَتَمَّهُنُّ(. (6).
»هنگامی که حضرت ابراهیم را پروردگارش به وسیله کلماتی آزمود، پس آنها را به انجام رسانید«.
مفضّل بن عمر در تفسیر این آیه مبارکه گوید:
درباره این آیه مبارکه «وَ إِذِ ابتلی إبْراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِمات…«، از امام صادق (علیه السلام) پرسش نمودم، حضرت فرمود:
»این همان کلماتی است که حضرت آدم (علیه السلام) از پروردگار خود دریافت نمود. پس توسّط آن کلمات به پیشگاه پروردگار توبه نمود و خداوند توبه اش را پذیرفت.
و جریان توبه چنین بود که حضرت آدم (علیه السلام) عرض کرد:
»یا رَبِّ أَسْألُکَ بحقِّ محمّد و علیٍّ و فاطِمَةَ وَ اْلَحَسَنِ وَ الْحُسَیْن إلاّ تُبْتَ عَلَیَّ«
ای خدای من! از تو می خواهم که به واسطه محمّد و علی و فاطمه و حسن و حسین (علیهم السلام) توبه مرا بپذیری! پس خداوند توبه او را پذیرفت که او بسیار توبه پذیر و مهربان است«.
گفتم:ای فرزند رسول خدا! مقصود از «فَأتَمَهُّنَّ» در این آیه چیست؟
فرمود:
»مقصود این است که: خداوند آنها را تا قائم مهدی (علیه السلام) به اتمام رسانید و دوازده امام (علیهم السلام) را که 9 تن آنان از فرزندان حسین (علیه السلام) می باشند، برای او بیان فرمود«. (7).
در توضیح این حدیث شریف باید به این نکته توجّه داشت که:
»… ابتلاء به معنی امتحان و اختیار است و معنای حدیث این است که خداوند متعال، پیامبر خلیل خود حضرت ابراهیم (علیه السلام) را آزمایش نمود و او را با اسامی مبارک رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) و ائمّه اثنی عشر (علیهم السلام) امتحان فرمود. و امّا این که حقیقت آزمون چه بوده است؟ آیه کریمه در مورد آن سخنی نگفته؛ ولیکن احادیث شریفه آن را روشن نموده اند، و در آنها چنین آمده است که، آن امتحان، خضوع در برابر افضلیّت و برتری آنان، یعنی برتری رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) و أهل بیت او (علیهم السلام) و اعتقاد به متابعت (حضرت ابراهیم (علیه السلام() از ایشان بوده است«. (8).
آیه سوم:
(وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْء مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوْعِ وَ نَقْص مِنَ الأَمْوالِ والأَنْفُسِ وَالَّثمَراتِ وَ بَشِّرِ الصّابِرینَ(. (9).
»ما شما را به چیزی از قبیل ترس و گرسنگی و کاهشی در اموال و جانها و محصولات می آزماییم، و مژده بده به آنها که شکیبا و ثابت قدم هستند«.
محمّد بن مسلم گوید: امام صادق (علیه السلام) در تفسیر این آیه فرمود:
»پیش از آمدن قائم (علیه السلام) علامتهایی برای امتحان مؤمنین خواهد بود«.
عرض کردم: آن علامتها چیست؟ فرمود:
»بیماری های گوناگون که سبب ترس و دلهره است و بالا رفتن نرخها که سبب گرسنگی است و کاهش در اموال و جانها که قحطی و مرگ و میر فراوان است و نقص در محصولات که به نیامدن بالان است. پس در آن موقع به آن ها که در عقیده به ما ثابت می مانند مژده بده«.
آن گاه فرمود:
»ای محمّد! این تأویل آیه است، و هیچ کس جز آن ها که راسخ در علم اند، تأویل آن را نمی داند، و مائیم راسخان در علم«. (10).
1) سوره بقره، آیه 2 و 3.
2) ینابیع المودّة، ج 3 ص 284، باب 76.
3) بحار الانوار، ج 51، ص 52، ح 29.
4) همان، ح 28.
5) موعود قرآن، ص 10.
6) سوره بقره، آیه 124.
7) تفسیر نور الثقلین، ج 1، ص 120، ح 338؛ الزام النّاصب، ج 1 ص 179؛ معانی الأخبار، ص 126 ؛ ینابیع المودّة، ج 1، ص 290، باب 24.
8) موعود قرآن، ص 12.
9) سوره بقره، آیه 155.
10) ینابیع المودّة، ج 3، ص 235، ح 2، باب 71.