غـدیـر چـشـمـه ای است که زلال اسلام ناب از آن می جوشد هرکس به این حقیقت اعتراف کند و جـان خویش، در زلال حقیقتش شستشو دهد، به پیشگاه باعظمت اسلام ناب بار می یابد و آن کس کـه به هرعذر و بهانه، چشم از دیدن و گوش از شنیدن فرو بندد، جز صدای جرسی از دور نصیب نخواهدبرد.
غـدیـر نخستین موقف و منزلی نیست که پیامبراکرم (ص) جانشین خود را به مردم شناسانده است آن گـرامی بارها به هر مناسبت با بیانهای گونه گون و شیوه های مختلف این حقیقت را به مردم یـادآور شده وایشان را با رهبر آینده خود آشنا کرده است همه کسانی که با حضرتش حشر و نشری داشـتـنـد و از اتـفـاقـات حـکومت اسلامی بی خبر نبودند، می دانستند که علی (ع) خلیفه بلا فصل پیامبر (ص) و محبوبترین مردم، و نزدیکترین اصحاب به رسول خداست.
خـلافـت مـسـاله ای نبود که تا سال دهم هجرت مسکوت مانده باشد خلیفه پیامبر از همان روزی معلوم شد که نبوت در مکه آشکار شد (1).
پـس از آن مـخـصـوصا در سالهای بعد از هجرت به قدری این مطلب تکرار شد که تقریبا همه اهل مدینه با آن آشنا بودند همه حدیث «منزلت«، حدیث «رایت» و حدیث «طیر» (2) را شنیده بودند حدیث «ثقلین» (3) مکرر بر آنها خوانده شده بود نزول آیاتی چون آیه «مودت» (4) آیـه «مـبـاهـله» (5) و آیه «ولایت» (6) باعث شده بود، خورشید شخصیت امیرالمؤمنین درخششی روزافزون داشته باشد.
بـا ایـن هـمـه حـدیـث غـدیر از شهرتی به سزا برخوردار است همه احادیثی که در این زمینه وارد شده صحیح و مشهور و بعضی متواترند، ولی حدیث غدیر از مرز تواتر نیز گذشته است.
مرحوم علم الهدی سید مرتضی، در این باره می فرماید:
کـسـی کـه بـرای صـحـت ایـن خبر دلیل بخواهد، همانند کسی است که برای صحت خبر غزوات وحالات معروف رسول خدا دلیل بخواهد و چنان است که گویی در اصل حجة الوداع شک داردزیرا اینها همه از جهت شهرت در یک رتبه اند.
چرا که همه علمای شیعه این حدیث را روایت کرده و اهل حدیث با اسناد خود آن را نقل نموده اند و مـورخان و سیره نویسان همان طور که حوادث معروف را نقل می کنند، بدون سندمخصوصی نسل در نـسـل از هـم روایـتش می کنند و محدثان آن را در زمره احادیث صحیح درج کرده اند این خبر مزیتی دارد که هیچ خبر دیگری از آن برخوردار نیست چرا که اخبار بر دوگونه اند:.
یک دسته اخباری است که به سند متصل نیاز ندارند، مانند خبر جنگ بدر و خیبر و جمل وصفین و همه وقایع معروفی که مردم نسل در نسل بدون سند از آن آگاهند دسته دیگر اخباری است که به سند متصل نیاز دارند، مثل اخباری که در باب احکام شرعی وارد شده است.
خبر غدیر به هر دو صورت نقل شده است، یعنی در عین آنکه در کمال شهرت و از سند بی نیاز است، دارای سند متصل نیز می باشد.
افـزون بـر اینکه اخباری که در باب احکام شرعی نقل شده همگی خبر واحد هستند، ولی خبرغدیر راویان فراوانی دارد (7).
مـا در این مقال بر آن نیستیم که راویان حدیث غدیر را نام ببریم، چون نه مقام را گنجایش است و نـه حـاجـتی به آن هست مرحوم علامه امینی نام راویان این حدیث را به ترتیب زمان زندگی ذکر کـرده اسـت مـا بـه ذکر شمار راویان حدیث غدیر در هر قرن بسنده کرده، علاقه مندان را به کتاب ارزشمند الغدیر راهنمایی می کنیم (8).
در میان اصحاب رسول خدا (ص) 110 نفر.
در میان تابعین 84 نفر.
در میان علمای قرن دوم هجری 56 نفر.
در میان علمای قرن سوم هجری 92 نفر.
در میان علمای قرن چهارم هجری 43 نفر.
در میان علمای قرن پنجم هجری 24 نفر.
در میان علمای قرن ششم هجری 20 نفر.
در میان علمای قرن هفتم هجری 21 نفر.
در میان علمای قرن هشتم هجری 18 نفر.
در میان علمای قرن نهم هجری 16 نفر.
در میان علمای قرن دهم هجری 14 نفر.
در میان علمای قرن یازدهم هجری 12 نفر.
در میان علمای قرن دوازدهم هجری 13 نفر.
در میان علمای قرن سیزدهم هجری 12 نفر.
در میان علمای قرن چهاردهم هجری 19 نفر.
و همو می نویسد:
ایـن حـدیـث را احـمد بن حنبل با چهل سند، ابن جریر طبری با هفتاد و اندی سند، جزری مقری بـا هـشـتاد سند، ابن عقده با صد و پنج سند، ابوسعد مسعود سجستانی با 120 سند و ابوبکر جعابی با125 سند روایت کرده است (9).
ابـن حـجـر در کـتـاب صـواعـق نوشته است: «این حدیث را سی نفر صحابی از پیامبر اکرم (ص) روایت کرده اند و بسیاری از اسناد آن صحیح یا حسن است» (10).
ابن مغازلی در مناقب می نویسد:
حـدیث غدیر حدیث صحیحی است که حدود صد نفر صحابی که عشره مبشرة نیز از آن جمله است آن را از رسـول خـدا (ص) روایـت کـرده انـد این حدیث ثابت است و ایرادی بر آن وارد نیست واین فضیلتی است که فقط علی (ع) حائز آن شده و هیچ کس در این فضیلت با او شریک نیست (11).
سید بن طاوس از علمای امامیه در کتاب شریف اقبال الاعمال نوشته است:
ابـوسـعـد مـسـعـود بـن نـاصـر سـجـستانی از علمای اهل سنت کتابی در هفده جز به نام الدرایه فی حدیث الولایه تالیف کرده و این حدیث را از صد و بیست صحابی نقل کرده است.
مـحـمدبن جریر طبری در کتابی که به نام الردعلی الحرقوصیه نوشته، حدیث ولایت را از هفتاد و پنج طریق روایت کرده است.
ابوالقاسم عبداللّه حسکانی در این باب کتاب مستقلی به نام دعا الهداة الی ادا حق الولاة تالیف نموده اسـت ابوالعباس احمد بن سعید بن عقده نیز کتابی به نام حدیث الولایه تالیف کرده و این حدیث را از صد و پنجاه طریق روایت کرده است وی پس از نقل عبارات راویان می نویسد:
هـمـه ایـن کتابها جز کتاب طبری در کتابخانه من موجود است، مخصوصا کتاب ابن عقده که در زمان حیات خودش (330 هجری قمری) نسخه برداری شده است (12).
طرفه آنکه از قرن دوم به بعد که مرز مذاهب مشخص می شود، هیچ یک از این راویان شیعه نیستند در میان شیعیان نیز کمتر عالمی را می توان یافت که این حدیث را با اسناد مختلف نقل نکرده باشد.
اهـمـیـت حـدیـث غـدیـر بـه پـایه ای رسیده است که بسیاری از دانشیان جهان اسلام، درباره آن کـتابهای مستقل نگاشته اند به تحقیق علامه عالیقدر امینی در الغدیر، تا زمان ایشان بیست و شش کـتـاب مستقل توسط عالمان برجسته در اثبات تواتر حدیث غدیر یا تحقیق مفاد آن به رشته تحریر درآمده است (13).
ایـن قـضـیه آن چنان روشن و واضح و در نزد همگان مسلم بوده است که اهل بیت (ع) و معتقدان بـه ایـشـان بـه مـنـاسبت های مختلف بدان استدلال و احتجاج کرده اند در روایات به موارد زیادی بـرمـی خـوریـم کـه امـیرالمؤمنین (ع) در طول سالهای پس از وفات پیامبر اکرم (ص) در مجالس مـختلف، اصحاب رسول خدا (ص) را سوگند می دادند که آیا شما به خاطر ندارید رسول خدا (ص) در روز غدیر فرمود: من کنت مولاه و ایشان سوگند می خوردند که آن را به خاطر دارند (14).
بـنـابـر آنـچـه گذشت، حدیث غدیر واقعیتی است که دست تبهکار انکار از ساحت قدس آن کوتاه اسـت و چـنـد و چون تعداد انگشت شماری از جاهلان عالم نما نمی تواند بر دامن کبریایش گردی بـنـشـاند، چه رسد که خورشید روشن حقیقتش را بپوشاند از همین روست که نویسنده دانشمند کتاب امام علی (ع) عبدالفتاح عبدالمقصود مصری، در ضمن تقریظ کتاب الغدیر می نویسد:
حدیث غدیر بدون شک، حقیقتی است که دستخوش باطل نمی شود، فروزان و درخشان است، چون روشـنـایـی روز و آن یکی از حقایق خروشنده الهام است که از سینه پیامبر (ص) پراکنده گشته تا ارزش دست پرورده، برادر و برگزیده خویش در میان امتش را معلوم کند (15).
1) کـنزالعمال، ج 13، ص 114، حدیث 36371 و 129، حدیث 36407 و ص 131، حدیث 36419، و فرائد السحطین، ج 1، ص 85، باب 16، حدیث 65.
2) ر ک: فصل دوم.
3) ینابیع الموده، ص 39: پیامبر اکرم فرمود: من در میان شما دو چیز گرانبها به ارث می گذارم: کـتـاب خـدا و عترتم را، این دو از هم جدا نمی شوند تا در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند و شما اگر به این دو تمسک کنید هرگز گمراه نمی شوید.
4) سوره شوری، آیه 23.
5) سوره آل عمران، آیه 61.
6) سوره مائده، آیه 55.
7) تلخیص الشافی، مجلد اول، ص 168.
8) الغدیر، ج 1، ص 14 تا 151.
9) الغدیر، ج 1، پاورقی ص 14.
10) الصواعق المحرقة، ص 188، حدیث 4.
11) مناقب ابن مغازلی ص 27، حدیث 39.
12) اقبال الاعمال، ص 453.
13) الغدیر، ج 1، ص 152 تا 158.
14) به زودی آدرس احادیث وارده در این باب ذکر خواهد شد.
15) الغدیر، مقدمه ج 6، ص «و، ز«.