جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

ضوابط تفسیر قرآن

زمان مطالعه: 2 دقیقه

الفاظ قرآن را باید بر همان مفاهیم عرفی و لغوی آن حمل کرد، مگر این که قرینه‏ای از عقل یا نقل، در درون یا بیرون آیات وجود داشته باشد که دلالت ‏بر معانی دیگری کند، (ولی از تکیه کردن بر قرائن مشکوک باید پرهیز کرد، و آیات قرآن را با حدس و گمان تفسیر ننمود(.

مثلا هنگامی که قرآن می‏گوید: «و من کان فی هذه اعمی فهو فی الآخرة اعمی، کسی که در این جهان نابینا بوده است در آخرت نیز نابینا و گمراهتر است‏«! (1).

یقین داریم که منظور از «اعمی‏» در این جا نابینایی ظاهری که معنی لغوی آن است نمی‏باشد، چرا که بسیاری از نیکان و پاکان ظاهرا نابینا بوده‏اند، بلکه منظور کور دلی و نابینایی باطن است.

در این جا وجود قرینه عقلیه سبب چنین تفسیری است.

همچنین قرآن درباره گروهی از دشمنان اسلام می‏گوید: «صم بکم عمی فهم لا یعقلون، آنها کر و لال و نابینا هستند، و به همین دلیل چیزی نمی‏فهمند«. (2) بدیهی است آنها از نظر ظاهر، کر و لال و نابینا نبودند بلکه این صفات باطنی آنها بود (این تفسیر را ما به خاطر قرائن حالیه‏ای که در دست داریم برای این آیه ذکر می‏کنیم(.

بنابراین هنگامی که قرآن درباره خدا می‏گوید: «بل یداه مبسوطتان، هر دو دست‏ خداوند گشاده است‏«. (3) یا می‏فرماید: «و اصنع الفلک باعیننا، (ای نوح) در برابر دیدگان ما کشتی بساز«. (4).

هرگز مفهوم این آیات، وجود اعضای جسمانی چشم و گوش و دست ‏برای خدا نیست، چرا که هر جسمی دارای اجزایی است و نیاز به زمان و مکان و جهت دارد، و سرانجام فانی می‏شود، و خداوند برتر از آن است که این صفات را دارا باشد، پس منظور از «یداه‏» (دستها) همان قدرت کامله الهی است که سراسر جهان را زیر نفوذ خود قرار داده، و منظور از «اعین‏» (چشمها) علم و آگاهی اوست نسبت‏ به همه چیز.

بنابراین ما هرگز جمود بر تعبیرات فوق- چه در باب صفات خدا و چه در غیر آن- و نادیده گرفتن قرائن عقلی و نقلی را نمی‏پذیریم، زیرا روش تمام سخنوران عالم تکیه به این گونه قرائن است و قرآن این روش را به رسمیت ‏شناخته: «و ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه، ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر به زبان قومش‏«. (5) ولی همان طور که گفته شد قرائن باید قطعی و روشن باشد.


1) سوره اسراء، آیه 72.

2) سوره بقره، آیه 171.

3) سوره مائده، آیه 64.

4) سوره هود، آیه 37.

5) سوره ابراهیم، آیه 4.