جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

ظهور حضرت مهدی از دیدگاه جامعه اسلامی

زمان مطالعه: 13 دقیقه

بر پژوهشگران، صاحب نظران و ارباب دانش پوشیده نیست که مسأله مهدویّت و اندیشه ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) در آخر الزمان، یکی از مسایل بسیار حیاتی اسلام، و از اعتقادات قطعی عموم مسلمانان است، که شیعه و سنّی در طی قرون و اعصار متمادی همه بر این عقیده اتّفاق نظر داشته و آن را جزء عقاید قطعی خود می دانند.

گرچه وجود این عقیده در اسلام به خصوص در میان شیعیان، از مسایل بسیار حایز اهمیّت، و از اعتقادات بنیادی محسوب می شود، و از این رهگذر در میان همه مذاهب اسلامی، شیعیان بیش از همه با این عقیده شناخته شده اند، لذا برخی از افراد نا آگاه و بی اطّلاع، یا لجوج و معاند پیوسته کوشیده و می کوشند تا این عقیده را در مذهب شیعه محصور کنند، ولی هرگز عقیده به ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) در اسلام اختصاص به شیعه ندارد. بلکه عقیده به ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) مورد اتّفاق و اجماع همه مسلمین بوده، و کلیّه فِرَق اسلامی در این عقیده باهم اتّفاق نظر دارند، و حتّی فرقه ساخته شده «وهّابیت» نیز آن را جزء عقاید قطعی و مسلّم خود می دانند و به طور جدّی از آن دفاع می نمایند، و معتقدند که: اعتقاد به ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) بر هر مسلمانی واجب است، و جز افراد

نادان و بی اطّلاع و بدعت گزار، منکر آن نخواهند بود. (1).

به طور خلاصه، آنچه از مجموع منابع معتبر حدیثی و تاریخی شیعه و سنّی استفاده می شود این است که: مسأله مهدویّت و عقیده به ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) یکی از ضروریات دین مقدّس اسلام است که منکر آن از آیین اسلام بیرون است. از این رو، کلیّه مسلمانان از شیعه و سنّی ـ و به طور کلّی عموم اُمّت اسلامی ـ عقیده دارند، که بر اساس روایات وارده، ناچار باید در آخر الزمان (و تاریک ترین دوران تاریخ بشر) مردی از خاندان پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) به نام حضرت مهدی (علیه السلام) ظهور کرده، بر همه کشورها مسلّط شود، و دین را تأیید بخشد، و سراسر روی زمین را پر از عدل و داد کند، و او از دودمان پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) و از نسل حضرت فاطمه (علیها السلام) است.

از نظر مسلمانان، مسأله «مهدویّت» و عقیده به ظهور مهدی موعود (علیه السلام) یک اعتقاد عمیق دینی و مذهبی، و یکی از مهمترین و حسّاس ترین فرازهای عقیدتی اسلامی است.

این عقیده در اسلام و به خصوص در میان شیعیان، از اعتقادات بنیادی و تردید ناپذیری است که هیچ گونه شک و تردید در آن وجود ندارد.

عموم مسلمانان و به ویژه شیعیان عقیده دارند که اعتقاد به ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) از ضروریات مذهب است، و اخبار و روایات مربوط به آن حضرت، از طریق شیعه و سنّی به حد «تواتر» رسیده است. (2).

عموم مسلمانان عقیده دارند که ظهور مبارک مهدی موعود (علیه السلام) که در روایات متواتر اسلامی با اوصاف: «قُرشی، هاشمی، فاطمی، علوی، حسنی، و حسینی» معرّفی گردیده، و نویدهای ظهور مبارک آن حضرت سالها پیش از ولادت با سعادتش از زبان مبارک پیامبر عظیم الشأن اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) و خاندان پاکش (علیهم السلام) برای اُمّت اسلامی بازگو شده، یک امر قطعی و مسلّم است.

عموم مسلمانان عقیده دارند که ظهور مبارک حضرت مهدی (علیه السلام) در آخر الزمان، وعده قطعی خداوند است، و نویدهای ظهور آن موعود جهانی در قرآن کریم و روایات اسلامی به صورتی گسترده در نهایت وضوح و روشنی بیان شده است.

عموم مسلمانان عقیده دارند که طبق وعده های قرآن کریم و روایات اسلامی، در آینده تاریخ و در آخر الزمان، مردی از اهل بیت به نام حضرت مهدی (علیه السلام) ظهور خواهد کرد که دین را تأیید، و عدل و داد را آشکار خواهد نمود، و دشمنان دین و انسانیّت چه بخواهند و چه نخواهند، سرانجام او ظاهر می شود، و بر همه کشورها و ممالک اسلامی مسلّط می گردد.

در زمان او اسلام جهانگیر می شود، سراسر روی زمین پر از عدل و داد می شود، پرچم توحید و یکتاپرستی در همه جهان به اهتزاز در می آید، دینی جز دین مبین اسلام باقی نمی ماند، نظام جهانی بر اساس ایمان به خدا و احکام اسلام استوار می گردد، بر تمام جهان دین واحد، قانون واحد، نظام واحد، و رهبر واحد حکومت می کند، و در همه جا صلح و صفا ایجاد می شود، و حقّ و عدالت پیروز، و ظلم و ستم یکسره از بین می رود.

عموم مسلمانان عقیده دارند که با جهانی شدن ظلم و ستم، فساد و تبهکاری و وجود حکومت های ظالمانه با معیارهای غیر عادلانه در سطح جهان، از نقطه نظر رحمت الهی، ظهور مهدی موعود (علیه السلام) یک ضرورت اجتناب ناپذیر است که طبق وعده های صریح اسلامی آنچنان که در قرآن کریم واخبار اهل بیت (علیهم السلام) آمده است، سرانجام باید ظاهر شود؛ کاخهای ستمگران را برسرشان فرو ریزد، پرچم حقّ و عدالت را بر فراز گیتی به اهتزاز درآورد، ریشه ظلم و بیداد را از بیخ و بن برکند، و بر ویرانه های کاخ جبّاران و ستمکاران، جهانی آباد و آزاد بنیان نهد، و انسانها را از زیر یوغ استعباد، استثمار و استعمار رهایی بخشد.

آری خواننده گرامی! عموم مسلمانان و به ویژه شیعیان، عقیده دارند که ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) یک امر محتوم و مسلّم است که بدون تردید واقع خواهد شد، و کفر کافران، لجاجت منکران و سرسختی معاندان، در تحقّق اراده و مشیّت الهی، و ظهور منجی آسمانی، کمترین اثری نخواهد داشت، و از این رو همه منتظر و چشم به راهند، و

همه انتظار روزی را می کشند که ندای نوید ظهور «منجی موعود» در سرتاسر جهان طنین انداز شده، همه ساکنان روی زمین، طنین آن ندای آسمانی را با گوش خود بشنوند، و از جان و دل اجابت کنند، و سر از پا نشناخته شتابان به سویش روان گردند.

اینک برای این که مهدی موعود اسلام را بشناسیم، و بدانیم که اسلام در زمینه ظهور آن یکتا بازمانده حجج الهی چه نویدهایی را به مسلمانان و مردم جهان داده است، فشرده مطالبی را که در دریای ژرف و ناپیدا کرانه متون اصیل اسلامی آمده است در اینجا می آوریم.

آنچه در مقام معرّفی مهدی موعود (علیه السلام(، در منابع معتبر شیعه و سنّی آمده، بدین قرار است:

»او، حجّت خدا، خاتم اوصیا، رهایی بخش اُمّت، مهدی، منتظر، قائم آل محمّد (صلی الله علیه وآله وسلم(، صاحب الأمر، صاحب الزمان، عدالت گستر، بقیّة اللّه، صاحب شمشیر، ظاهر کننده دین، خلف صالح، باعث، وارث، صاحب، خالص، صاحب الدار (صاحب خانه) مأمول، مؤمَّل، (امید آینده) نایب، برهان، باسط (گسترنده(، ثائر (انقلابی(، منتقم، سیّد، جابر (ترمیم کننده دین(، خازن (خزینه دار علوم الهی(، امیر امیران، قاتل تبهکاران، آقای دو جهان، و امام منتظر برای تأسیس حکومت عدل الهی است«. (3).

پدرش گنج دانش ایزدی، امام حسن عسکری (علیه السلام(، و مادر بزرگوارش نرجس خاتون بانوی کنیزان جهان از بیتی رفیع و خاندانی جلیل است که از امام حسن عسکری (علیه السلام) فرزندی جز آن آخرین حجّت خدا از این بانوی بزرگوار نمانده است. (4).

در سال 255 هجری قمری، در سپیده دم پانزدهم ماه شعبان در شهر «سامرّا» پایتخت عبّاسیان چشم به جهان گشود. (5) نامش، نام پیامبر ـ محمّد (صلی الله علیه وآله وسلم) ـ و کنیه اش کنیه

پیامبر ـ ابوالقاسم ـ است.

»ولادت با سعادتش از دشمنان پنهان ماند، و نام و نشانش از بدخواهان در نهان؛ زیرا حکومت خون آشام وقت و دستگاه ستمگر خلافت، سخت در پی او و مشتاق یافتن و نابود ساختنش بود، و تمام نیروی خود را در اطراف خانه امام حسن عسکری (علیه السلام) متمرکز کرده و دهها جاسوس به کار گرفته بود، و بر هر جاسوسی، جاسوسی دیگر گمارده بود تا از ولادت ولیّ خدا حضرت بقیّة اللّه (علیه السلام) آگاه شده، نور خدا را خاموش کند، ولی مشیّت خداوند بر آن تعلّق گرفته بود که حجّت خود را از گزند دشمنان حفظ کند«. (6).

با شهادت پدر بزرگوارش امام حسن عسکری (علیه السلام) در شب هشتم ربیع الاول سال 260 هجری قمری، بار دشوار و توان فرسای امامت بر دوش او نهاده شد، و به فرمان حکمت آمیز پروردگار، از مردم «غیبت» اختیار فرمود. (7).

دوران غیبت آن حضرت دو بخش متمایز دارد:

1 ـ غیبت صغری یا کوتاه مدّت ـ سال 255 تا 329 هجری ـ که در این دوره شیعیان می توانستند توسط سفیران چهارگانه اش با آن حضرت تماس بگیرند و با وی ارتباط برقرار کنند.

این چهار تن نایب خاص، که شیعیان می توانستند در دوران غیبت صغری توسط آنها با حضرت مهدی (علیه السلام) تماس بگیرند و مشکلات خود را به ناحیه مقدّسه برسانند و پاسخ های لازم را دریافت نمایند، عبارتند از: جناب عثمان بن سعید عمروی، محمّد بن عثمان بن سعید، حسین بن روح نوبختی و علی بن محمّد سمری، که با رحلت او باب «نیابت خاص» بسته شد.

2 ـ غیبت کبری یا بلند مدّت که تا امروز ادامه یافته است. در این دوره سفیر و نایب خاصّی برای آن حضرت نیست، و راه تماس رسمی و آشکار برای مردم وجود ندارد. و

بر آنهاست که از نوّاب عام امام (علیه السلام) ـ یعنی از فقهای پارسا وخویشتن دار ـ پیروی کنند. (8).

غیبت صغری از همان لحظه ولادت حضرت ولی عصر (علیه السلام) آغاز می شود (9) و تا روز وفات چهارمین سفیر حضرتش ادامه می یابد (10) ولی دوران سفارت، از رحلت حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام) آغاز شده و تا وفات علی بن محمّد سمری، امتداد می یابد. (11).

بنابراین، طول غیبت صغری 74 سال تمام، و مدّت سفارت سفیران چهارگانه 69 سال و شش ماه و پانزده روز است.

به هر حال، نهان زیستی آن حضرت بدین معناست که دور از چشم مردمان ولی زیر همین آسمان کبود بسر می برد. اگر برخوردی هم برایش پیشامد کند، اغلب ناشناخته می ماند و دیدارهایش با شیعیان تنها به اذن خداست.

هم اکنون ـ سال 1414هجری قمری ـ نزدیک به 1159 سال از عمر شریفش می گذرد و بنا به اراده و مشیّت حکیمانه الهی، هنوز شاداب، جوان و نیرومند است. (12) و این حالت کهنسالی و نافرسودگی او، بهترین محک برای رسوایی و سیه رویی دروغگویان و دروغ پردازان «مهدی نما» و مدّعیان مهدویّت است.

مهدی قائم (علیه السلام) وارث نهایی فضایل و کمالات انبیاء و اولیاء خداست. در خرد و دانش از همه پیشتر است، و در طاعت و عبادت و بندگی از همه پیشروتر، و در کرم و بخشش از همه پیشگام تر، و در شجاعت و شهامت و رشادت از همه پیشتازتر است. (13).

از کنار خانه کعبه ـ مکّه مکرّمه ـ قیام شکوهمند خود را آغاز می کند، نخبه ترین پارسایان دلیر، و برگزیده ترین جنگاوران پرهیزکار آن زمان که 313 نفرند ـ هم شمار

یاران پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) در جنگ بدر ـ به دورش حلقه می زنند، و چون دژی محکم و استوار او را در میان می گیرند.

خبر ظهور او به سرتاسر جهان می رسد، و چون ده هزار نفر از مردمان دیندار و یکدل و نیرومند ـ هم شمار یاران پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) در فتح عظیم مکّه ـ به یاریش بشتابند و فرمانش را گردن نهند از مکّه بیرون می آید (14) و با نبردی آزادی بخش و سخت خونین، ملّت های اسیر و به دام افتاده را رهایی می بخشد.

سپاه پیروزمند آن یگانه منجی عالم که در هیچ برخوردی شکست نمی خورد (15) سراسر گیتی را تسخیر می کند، تمامی دولت های ستمگر و باطل را از روی صفحه زمین، بر می اندازد، و حکومت واحد جهانی را بر اساس موازین عدالت اسلامی تشکیل می دهد، (16) فرمانروایی زمین به بندگان صالح، شایسته و نیک کردار خدا می رسد، و ستمدیدگان و مستضعفان، وارث ثروتها، نعمت ها و قدرت ها در پهنه گیتی می شوند چنان که خداوند متعال می فرماید:

(وَنُرید أنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضعِفُوا فِی الأَرْضِ، وَنَجْعَلَهُمْ أئِمّةً وَنَجْعَلَهُمُ الوارِثِینَ(. (17).

»وما اراده کرده ایم که بر کسانی که در روی زمین به ضعف کشیده شده اند، منّت نهاده، آنها را پیشوایان و وارثان زمین قرار دهیم«.

در سایه چنین حکومتی، ظلم، جور، جفا، تعدّی و تجاوز، و جنایت و خیانت ریشه کن می گردد. (18) و برادری و برابری و عدالت و محبّت، همه جا را فرا می گیرد. (19) تعالیم سعادت بخش اسلام به بهترین شکل به اجرا در می آید، و آئین جاوید رسول

اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) بر همه سرزمینها سایه گستر می شود. (20).

در تمام معابدی که غیر خدا پرستش می شد تنها خدا را می پرستند، و همگان به کیش توحید می گرایند، (21) و آنها که به هیچ رو در برابر منطق و برهان سرفرود نمی آورند و هنوز به وسوسه نفس و ابلیس، به بتها و طاغوتها دلبستگی تامّ وتمام دارند و به حکومت «اللّه» به هیچوجه گردن نمی نهند، نابود می گردند. (22) و جانیان، زورگویان، آشوبگران و گردنکشان همگی از بین می روند.

انتقام خون شهیدان راه حق ـ بویژه سرور آزادگان حضرت حسین بن علی (علیه السلام) ـ از جلاّدان وخونخواران گرفته می شود. (23).

زمین، برکات بی شمار خود را نثار مقدم مبارک حضرتش می نماید، و گنجهای پربهایش را برای او آشکار و پدیدار می سازد. همه جا سبز، خرّم، شاداب و شکوفا می گردد، آسمان نیز نعمت های بی مانندش را بر زمین فرو می بارد. فراوانی نعمت و برکت، به گونه ای زندگی را برای مردم شیرین و دلپذیر می سازد که مردگان آرزوی برگشت به دنیا و زندگی دوباره را می کنند. (24).

حضرت مهدی (علیه السلام) دست عنایت خود را بر سر مردم می گذارد، و با پرتوی از ولایت، به آنان رشد عقلانی و کمال اخلاقی می بخشد. (25) و زمین به نور پروردگار جهان، پر فروغ و درخشان می گردد.

هرکجا ویرانه ای باشد، به فرمان حضرتش آباد می شود. أمن وأمان بر همه جا سایه افکن شده، و ترس، هراس و نگرانی از میان می رود تا حدّی که زنی تنها، با زیب و زیور، مسافتی طولانی را می پیماید بدون آن که هراسی از راهزنان یا درندگان به دل راه دهد. (26).

اموال عمومی وثروت های همگانی را میان مردم یکسان بخش و پخش می نماید، (27) و مردم آنچنان دست گشاده و سخاوتمند و مهربان خواهند شد که انسان حاجتمند، بدون آن که لازم باشد تمنّایی کند یا تقاضایی بر زبان آورد یا دست نیاز به سوی این و آن دراز کند، از جیب برادر ایمانی خود به اندازه نیاز بر می دارد، و پس از فراغ و گشایش، آن را باز می گرداند. (28).

تعلیم و تربیت در زمان آن حضرت گسترش می یابد؛ حضرتش چندین برابر علوم و معارفی را که فرستادگان الهی برای بشر آورده اند، آشکار می سازد. (29).

سطح دانش مردم آنچنان بالا می رود که زنان، در خانه یارای آن را دارند که بر پایه کتاب خدا و سنّت پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) قضاوت کنند. (30).

خلاصه مطلب آن که، روزگار زرّین تاریخ بشر، که مصلحان و اندیشمندان جهان به نام های گوناگون چون: «مدینه فاضله«، «شهر آفتاب«، و سرزمین «الدورادو» از آن یاد کرده اند (31) همین دوران است که نوید تحقّق حتمی و قطعی آن در یک آیه از آیات قرآن مجید به اجمال آمده است آنجا که خدای عزّوجلّ می فرماید:

(وَعَدَ اللّهُ الَّذِینَ آمَنوُا مِنْکُمْ وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذینَ مِنْ قَبْلهِمْ، وَلَُیمَکِنِنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذی ارْتَضی لَهُمْ وَلَیُبَدّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدونَنِی لایُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً وَمَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ(. (32).

»خداوند به کسانی از شما، که ایمان آورده و عمل نیک و شایسته انجام داده اند، وعده داده است که حتماً آنها را خلیفه روی زمین خواهد گرداند، همان گونه که مردم پیشین را خلافت روی زمین بخشید. و دین و آیینی را که برایشان پسندیده در سراسر جهان گسترده و پابرجا خواهد ساخت، و ترس و

هراسشان را به آرامش وامنیّت مبدّل خواهد نمود، آنچنان که همگان تنها مرا پرستش نمایند، و چیزی را شریک من قرار ندهند و بعد از آن هرکس که کافر شود از پلیدان و بدکاران خواهد بود«.

در این آیه قرآن، چهار نوید اساسی به مؤمنان صالح داده شده است:

1 ـ حکومت واحد جهانی بارهبری آخرین حجّت خدا حضرت مهدی (علیه السلام) به وسیله مردمان صالح و با ایمان اداره خواهد شد.

2 ـ نظام کامل و عالی اسلامی در سراسر گیتی، برقرار خواهد شد و قوانین نجات بخش و سعادت آفرین اسلام دقیقاً به مرحله اجرا در خواهد آمد.

3 ـ بیم و هراس توده مردم به آسایش و امنیّت مبدّل خواهد گشت.

4 ـ همگان، خدای یکتای بی همتا را خواهند پرستید، و هرگونه شرک، کفر و بت پرستی ریشه کن خواهد گردید.

چکیده و عصاره این چهار برنامه، همان جمله معروف و مشهوری است که شیعه و سنّی در کتاب های معتبر خود نقل کرده اند، و بیش از هر عبارت دیگری در مورد خروج قائم آل محمّد (علیه السلام) بر زبان مبارک پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) و دودمان پاکش (علیهم السلام) جاری گشته که فرموده اند:

»یَمْلأُ الأَرْضَ قِسْطاً وَعَدْلاً کَما مُلئِت ظُلماً وجَوْراً«. (33).

»سراسر روی زمین را پر از عدل و داد می کند، همان گونه که پر از ظلم و جور شده است«.

زمان ظهور منجی عالم تعیین نشده است. (34) سبب این «نامعیّنی«، وابستگی مستقیم زمان ظهور به پندار و گفتار و کردار آزادانه مردم است.

این بود فشرده آن چیزی که جامعه اسلامی و به خصوص شیعیان دوازده امامی درباره مهدی موعود (علیه السلام) و ظهور او، بدان عقیده دارند، و چشم به راه هستند، و از همه

منادیان آزادی و مدّعیان بشر دوستی که به دروغ، هر روز در گوشه ای از جهان ندای آزادی سر می دهند ولی خود در فرصت های مناسب آزادی را از ریشه و بن بر می کنند، بیزارند، و تنها در انتظارِ ظهور آن یگانه منجی آسمانی و مصلح الهی بسر می برند.

و این بود خلاصه آن اخبار و احادیثی که علما، دانشمندان و حدیث نگاران اسلام ـ از شیعه و سنّی ـ از عصر معصومین (علیهم السلام) تا به امروز، آنها را در کتاب های معتبر و پر ارزش خود درباره مهدی موعود (علیه السلام) روایت نموده اند، و در گردآوری آنها از زبان مبارک پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) و دیگر پیشوایان معصوم (علیهم السلام) و صحابه و تابعین تلاشها کرده اند، ودر تدوین و تألیف آنها رنجها کشیده اند. و در این راه، جانبازیها و فداکاریها کرده اند تا آنها را دست نخورده و بدون هیچ گونه دخل و تصرّفی در نهایت رعایت امانت، به دست ما بسپارند.


1) ر ک: بخش چهارم (اعتراف دانشمندان اهل سنّت به صحّت احادیث مهدی (علیه السلام((.

2) خبر «متواتر» خبری است که جماعتی آن را نقل کنند که راویان آن در کثرت و فراوانی به حدّی باشند که عادتاً اتّفاق و توطئه آنها بر دروغ محال باشد، و از اخبار آنها علم به صحّت خبر حاصل شود، و این گونه روایت حجّت است. ابن حجر عسقلانی در کتاب «نزهة النواظر«، صفحه 12 می نویسد: خبر متواتر، مفید یقین است، وعمل کردن به آن نیاز به بحث ندارد.

3) دلائل الامامة، ص 502، منتخب الأثر، ص 256، 324، 326، 345، 346 و 467 ؛ فرائد السمطین، ج 2، ص 337 ؛ بشارة الاسلام، ص 49 و 66، نور الابصار، ص 342 ؛ ینابیع المودة، ج 3، ص 109 ؛ و بسیاری از کتابهای روایی دیگر.

4) بحار الانوار، ج 51، ص 13، ینابیع المودة، ج 3، باب 79، ص 302 ؛ مشارق الانوار، ص 101 و کمال الدین صدوق، ج 1، ص 307، باب 27، ح 1.

5) فصول المهمّه، ص 292 ؛ ینابیع المودّة، ج 3، ص 138، الاتحاف، ص 179، الیواقیت والجواهر، ج 2، ص 143، وفیات الاعیان، ج 4، ص 176، و غیبت طوسی، ص 137.

6) بحار الانوار، ج 50، ص 334، و ج 51، ص 13، 25، 30 و 32 ؛ کافی، ج 1، ص 505 ؛ منتخب الاثر، ص 286 و 288، فصول المهمّه، ص 290 و الاتحاف بحبّ الاشراف، ص 179.

7) بحار الانوار، ج 50، ص 334، ح 9 ؛ کافی، ج 1، ص 503، محجّة البیضاء، ج 4، ص 335 ؛ ارشاد مفید، جزء دوم، ص 336 ؛ وفیات الاعیان، ج 4.

8) در مورد لزوم تقلید ازمراجع عالیقدر و فقهای عالی مقام، مرحوم شیخ حرّ عاملی (رضی الله عنه) 48 روایت با ذکر سند در کتاب شریف و سائل الشیعه جلد 18، صفحه 98، 111، آورده است.

9) نیمه شعبان، 255 هجری قمری.

10) نیمه شعبان 329 هجری قمری، به غیبت شیخ طوسی، ص 242 و کشف الغمّه، ج 3، ص 320، در مورد رحلت علی بن محمّد سمری که با رحلت او باب سفارت بسته شد، و همچنین به کتاب شریف بحار الانوار، ج 51، ص 360، باب احوال السفراء مراجعه فرمایید.

11) بحار الانوار، ج 51، ص 336 و ج 53، ص 6.

12) منتخب الاثر، ص 285 و 221، کشف الغمّه، ج 3، ص 331، بیروت ؛ کمال الدین، ج 2، ص 366، باب 57، ح 12 ؛ و بحار الانوار، ج 52، ص 285 و 322.

13) در این زمینه در بخش های مختلف این کتاب به تفصیل سخن رفته است.

14) بحار الانوار، ج 51، ص 157، ح 7 ؛ کمال الدین، باب 36، ح 2.

15) کمال الدین، باب 32، حدیث 7. «إنّه لا تُردّ له رایةٌ«.

16) منتخب الاثر، ص 292، 436، 470 و 471.

17) سوره قصص، آیه 5.در رابطه با این آیه شریفه، در مجمع البحرین می نویسد: این آیه در حقّ حضرت قائم (علیه السلام) نازل شده، و ابن ابی الحدید معتزلی در «شرح نهج البلاغه» نوشته است: اصحاب ما (معتزله) معتقدند که این آیه در حقّ امام غایبی است که ظهور خواهد کرد، و بر سرتاسر جهان حکومت خواهد نمود. (مجمع البحرین، ج 5، ص 85، مادّه «ضعف«، و شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 19، ص 29، بخش کلمات قصار، شماره 205(.

18) بحار الانوار، ج 51، ص 144، ح 8 ؛ و کمال الدین، باب 33، ح 7.

19) بحار الانوار، ج 52، ص 316، ح 11.

20) منتخب الاثر، ص 183 ؛ بحار الانوار، ج 51، ص 73.

21) بحار الانوار، ج 51، ص 146، ح 14 ؛ کمال الدین، باب 33، ح 31.

22) بحار الانوار، ج 51، ص 150، ح 2 ؛ کمال الدین، باب 34، ح 6.

23) مکیال المکارم، ج 1، ص 63، ح 120 ؛ بحار الانوار، ج 44، ص 218، ح 7.

24) مستدرک حاکم، ج 4، ص 465 ؛ و منتخب الاثر، ص 146، فصل 2، باب اول، ح 13.

25) بحار الانوار، ج 52، ص 336، ح 71.

26) بحار الانوار، ج 52، ص 316، ح 11؛ مکیال المکارم، ج 1، ص 101، ح 228.

27) عقد الدرر، ص 40، مسند احمد، ج 3، ص 37، و منتخب الاثر، ص 147.

28) اختصاص مفید، ص 24؛ بحار الانوار، ج 52، ص 372.

29) بحار الانوار، ج 52، ص 336، ح 73.

30) بحار الانوار، ج 52، ص 352، ح 106.

31) »مدینه فاضله» تعبیر افلاطون است، و سرزمین «الدورادو» تعبیر «ولتر«، و «شهر آفتاب» تعبیر «توماس کامپانلاّ«.

32) سوره قصص، آیه 5.

33) منتخب الاثر، ص 247 ـ 249، فصل 2، باب 25. کتاب بسیار نفیس و پر ارزش «منتخب الاثر» آکنده از این تعبیر است، و کتب حدیث شیعه و سنّی به وفور آن را روایت کرده اند.

34) منتخب الاثر، ص 30، ح 41، و کفایة الاثر، ص 168، باب ما روی عن الحسن بن علی (علیهما السلام) حدیث آخر و باب ما جاء عن علی بن الحسین (علیهما السلام(.