جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

محال بودن ترک امت بدون پیشوا

زمان مطالعه: 2 دقیقه

عقل روشن و بدیهی حکم می‏کند که وقتی یک انسان مصلح، از رهگذر سال‏ها تلاش سخت و پیگیر، بتواند یک طرح اجتماعی مخصوص به خود را به اجرا درآورد و راهی نو برای جامعه بشری عرضه کند، باید بیندیشد که به چه وسیله‏ای می‏تواند آن طرح را باقی بدارد و تضمینی برای استمرار، بلکه رشد و پیشرفت آن فراهم آورد؟ خردمندانه نیست که کسی بنای عظیمی را برپا کند و در راه آن رنج‏های بسیاری را متحمل شود، ولی نسبت به آن چه که آن بنا را از خطرها حفظ کند فکری نداشته باشد و کسی را به عنوان نگاهبان و مراقبت از آن پس از خویش نگمارد.

پیامبر اکرم‏صلی الله علیه وآله که از بزرگ‏ترین شخصیت‏های جهانی در تاریخ بشری است، با آیینی که آورد، زمینه مناسبی برای یک تحول الهی جهانی و بزرگ و برپایی یک تمدن جدید وبی‏نظیر فراهم ساخت. این شخصیت بزرگ که یک آیین جاوید را برای بشریت طراحی کرد و در روزگار خود اجتماع بشری را رهبری نمود، مسلّما برای حفظ آیین خود از خطرها و آفت‏های احتمالی که در آینده آن را تهدید می‏کرد، فکری داشت. همچنین برای هدایت همیشگی امّتش و اداره آنان و شکل حکومت پس از خودش فکر و برنامه‏ای داشت و آن را بیان کرد، چرا که معقول نیست این پیامبر فرزانه، پایه‏های یک شریعت و آیین جاودانه را بنا نهد، ولی طرحی قوی برای شکل رهبری پس از خود که ضامن بقای آن آیین باشد، نداشته باشد.

پیامبری که برای بیان کوچک‏ترین مسأله که برای سعادت بشر مورد نیاز است، کوتاهی نکرد، چگونه ممکن است در زمینه رهبری جامعه اسلامی و ساختار و چگونگی آن ساکت باشد؟! در حالی که این مسأله، از موضوعات اساسی و سرنوشت‏ساز در حیاتِ امت، بلکه حیات بشریت است؟ چگونه ممکن است جامعه اسلامی را سرگردان به حال خود رها کند، به گونه‏ای که تکلیف خود را در این سطح ندانند؟

پس هرگز پذیرفتنی نیست که پیامبر اکرم‏صلی الله علیه وآله چشم از زندگی بربندد و در زمینه رهبری امت سخنی بر زبان نیاورد.