جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

محبت

زمان مطالعه: 6 دقیقه

یـکـی از معیارهایی که می تواند برای تعیین رهبر جامعه اسلامی پس از رسول گرامی اسلام (ص) تـعـیین کننده باشد، میزان علاقه و محبت آن حضرت به افراد است تا جایی که تاریخ موفق به نقل حالات مسلمانان و وقایع صدر اسلام شده و راویان حدیث از خود به یادگار گذاشته اند، هیچ کس به اندازه علی (ع) مورد علاقه پیامبر اکرم (ص) نبوده است (1) به طوری که ابن حجر در کتاب صواعق نوشته است: «علی (ع) محبوبترین مردان نزد رسول خدا بوده است» (2).

آن حضرت نه تنها خود علی (ع) را بشدت دوست می داشت، مسلمانان را نیز به محبت او می خواندو دوستی او را به مثابه یک زمان الهی به همه ابلاغ می کرد (3).

گاه می فرمود: «خدا از من بیشتر دوستش دارد» (4).

و یا: «محبوبترین مردم نزد خدا علی است» (5).

بـه اصـحـاب مـی فـرمـود: «خـدایـم فـرموده است: چهار نفر از اصحابم را دوست بدارم و به من فـرموده است: خود آنها را دوست می دارد گفتند: یا رسول اللّه آنها کیانند؟

ما همه دوست داریم از آنها باشیم.

فـرمود: بدانید که علی از آنهاست و بعد ساکت شد دوباره لب به سخن گشود و فرمود: بدانید که علی از آنهاست و ساکت شد (6).

و باز می فرمود:

خدا و رسولش، علی را دوست دارند و علی خدا و رسول را دوست دارد.

(یحب اللّه و رسوله و یحبه اللّه و رسوله) (7).

انـس بـن مـالـک می گوید: «مرغ بریانی برای حضرت رسول (ص) هدیه آوردند حضرت دست به دعا برداشت و عرض کرد: خدایا کسی را برسان که خدا و رسول او، وی را دوست می دارند در همین هـنـگـام عـلی (ع) در زد چون من دوست می داشتم چنین کسی از انصار باشد، به او گفتم پیامبر مشغول کاری است، علی (ع) برگشت و پس از مدتی دوباره در زد من همان عذر را آوردم، حضرت بازگشت هنگامی که برای بار سوم در زد، پیامبر اکرم (ص) فرمود: ای انس بگذار وارد شود، منظور من همو بود» (8).

علاوه بر این برای محبت ورزیدن به آن حضرت خواص و ویژگیهایی ذکر شده است که مشابه آنها درمورد هیچ کس وارد نشده است از جمله اینکه:

1ـ 1ـ دوستی با علی دوستی با خدا و رسول و کینه علی (ع) کینه خدا و رسول است.

از ابـن عـبـاس روایـت شـده کـه روزی پـیامبر اکرم (ص) در حالی که دست علی (ع) را در دست داشـت خارج شد و فرمود: «آگاه باشید! هر کس کینه علی در دل داشته باشد، کینه خدا و رسول را داشته است وهر کس علی را دوست بدارد، خدا و رسولش را دوست داشته است» (9).

پیامبر اکرم (ص) به علی (ع) می فرمود:

تـو در دنـیـا و آخـرت، سروری دوست تو دوست من است و دوست من دوست خداست، دشمن تو دشمن من است و دشمن من دشمن خداست.

وای بر آنکه بعد از من با تو دشمنی کند.

یـا علی! انت سید فی الدنیا و سید فی الاخرة حبیبک حبیبی و حبیبی حبیب اللّه و عدوک عدوی و عدوی عدو اللّه والویل لمن ابغضک بعدی (10).

و می فرمود:

هر کس علی را دوست بدارد مرا دوست داشته و هر کس به او بغض بورزد بغض مرا به دل دارد.

یا علی محبک محبی و مبغضک مبغضی (11).

1- 2ـ محبت علی (ع) موجب سعادت است.

مـی فـرمـود: «هـرکس مرا و این دو را (حسن و حسین (ع(» و پدر و مادرشان را دوست بدارد، در قیامت هم رتبه من خواهد بود» (12).

و می فرمود: «هرکس می خواهد در مرگ و زندگی، همانند من باشد و در بهشت جاویدی که خدا به من وعده داده است، ساکن شود، علی بن ابی طالب را دوست بدارد» (10).

فرمود:.

این جبرئیل است که به من خبر می دهد: سعادتمند واقعی کسی است که علی را در حیات وبعد از مرگش دوست داشته باشد، و شقاوتمند واقعی کسی است که بغض علی را در زمان حیات یا پس از مرگش در دل داشته باشد (13).

ابـن عباس می گوید: به پیامبر اکرم (ص) عرض کردم: یا رسول اللّه! آیا برای نجات از آتش چاره ای هست؟.

فرمود: آری.

عرض کردم: آن چیست؟.

فرمود: حب علی بن ابی طالب (14).

1ـ3ـ حب علی (ع) عمل صالح است.

فرمود:.

محبت علی بن ابی طالب سیئات را نابود می کند، چنانکه آتش هیزم را،.

حب علی بن ابیطالب یاکل السیئات کما تاکل النار الحطب (15).

و فرمود:.

سر لوحه نامه عمل مؤمن حب علی بن ابی طالب است، (16).

عنوان صحیفة المؤمن علی بن ابی طالب.

1ـ4ـ بی حب علی (ع) هیچ عملی پذیرفته نیست.

پیامبر اکرم (ص) فرمود:

اگـر بـنـده ای هـزار سـال و هزار سال و هزار سال در بین رکن و مقام، خدا را عبادت کند، ولی با بـغـض عـلـی بـن ابـی طـالـب و خاندان من در پیشگاه خدا حاضر شود، خداوند او را به رو در آتش جهنم می اندازد،.

لو ان عبدا عبد اللّه الف عام و الف عام و الف عام بین الرکن و المقام ثم لقی اللّه عز و جل مبغضا لعلی بن ابیطالب و عترتی اکبه اللّه علی منخریه فی النار (17).

و فرمود:

یـا عـلـی! اگـر امـت مـن چـنـان روزه بـدارند که قامتشان کمانی شود و چنان نماز بخوانند که جسمشان آب شود، ولی بغض تو در دل داشته باشند، خداوند به روی در آتششان می افکند،.

یـا عـلـی لو ان امتی صاموا حتی یکونوا کالحنایا و صلوا حتی یکونوا کالا وتار ثم ابغضوک لاکبهم اللّه علی وجوههم فی النار (18).

1ـ 5ـ بغض علی (ع) با حب رسول خدا جمع نمی شود.

فرمود:

علی جان! دروغ می گوید کسی که فکر می کند مرا دوست دارد ولی با تو کینه می ورزد.

یا علی من زعم انه یحبنی و هو یبغضک فهو کذاب (19).

1ـ 6ـ بغض علی (ع) با ایمان جمع نمی شود.

پیامبر اکرم (ص) فرمود:

هـرکـس گـمان می کند به من و دین من ایمان آورده است، ولی به علی (ع) بغض می ورزد، دروغ می گوید، او مؤمن نیست،.

من زعم انه آمن بی و ما جئت به و هو یبغض علیا فهو کاذب لیس بمؤمن (20).

1ـ 7ـ بغض او کفر است.

پـیـامـبـر اکـرم (ص) فـرمـود: «هـرکس با بغض تو از دنیا رود، کافر از دنیا رفته است، ولی مانند مسلمانان اورا محاسبه می کنند» (21).

جا دارد که روایت بالا را شکافته ژرفای آن را دریابیم درباره نحوه محاسبه کفار در قیامت دونظریه هست:

نـظـر اول: ایـنـکه کفار به خاطر کفرشان مؤاخذه و عقاب می شوند ولی به خاطر ترک اعمالی که در اسـلام واجب است، مؤاخذه نمی شوند، همان طور که به دلیل ارتکاب اعمالی که در اسلام حرام است، عقابی نمی بینند زیرا این حسابرسی مخصوص کسانی است که به کفر آلوده نباشند، وگرنه با وجود کفرهر گناهی کوچک می نماید.

نـظـر دوم: کـفـار هـم به دلیل کفر و عدم اعتقاد صحیح مؤاخذه می شوند، هم به موجب اعمال و کـردار، یعنی در بعد عقاید عقاب کفر را می بینند و در حوزه اعمال به کیفر هر گناهی که مرتکب شـده و هرواجبی که ترک کرده اند، عقاب می بینند طرفداران این نظریه قاعده ای را تاسیس کرده می گویند: الکفارمعاقبون علی الفروع کما انهم معاقبون علی الاصول، یعنی کفار همان طور که به جرم انکار اصول دین عقاب می شوند، به خاطر فروع دین هم عقاب می بینند.

حدیث یاد شده، کیفر کینه توزان علی (ع) را بر اساس نظریه دوم، تبیین می کند.

1ـ8ـ محبت علی نشانه ایمان و بغض او نشانه نفاق است.

پیامبر اکرم (ص) به او فرمود:

لا یحبک الا مؤمن و لا یبغضک الا منافق، (22).

جز مؤمن تو را دوست نمی دارد و جز منافق به تو بغض نمی ورزد.

او خـود مـی فـرمـود: «بـه خـدا سوگند! پیامبر)ص) به من گفته است که جز مؤمن مرا دوست نمی دارد وجز منافق به من بغض نمی ورزد» (23).

و بـه هـمـیـن جـهـت بـود که اصحاب می گفتند: «ما منافقان را از دشمنی با علی بن ابی طالب می شناختیم» (24).


1) المستدرک علی الصحیحین، ج 3، ص 155.

2) الـصـواعق المحرقه، ص 187، حدیث 2 و کنزالعمال، ج 13، ص 145، حدیث 36457 و ذخائر العقبی، ص 62.

3) کنزالعمال، ج 13، ص 143، حدیث 36448.

4) فـرائد الـسـحطین، ج 1، ص 324، باب 58، حدیث 252 و تاریخ دمشق، ج 2، ص 159، حدیث 646.

5) المستدرک علی الصحیحین، ج 3، ص 130 و اسدالغابه، ج 4، ص 111.

6) المستدرک علی الصحیحین، ج 3، ص 130، و الصواعق المحرقه، ص 188، حدیث 5.

7) الـمـسـتـدرک عـلـی الـصـحیحین، ج 3، ص 132 و الصواعق المحرقه، ص 187، حدیث 2 و کنزالعمال، ج 13، ص 123، حدیث 36393 و ص 162 حدیث 36493.

8) اسـدالـغـابـه، ج 4، ص 11 و سـنن ترمذی، ج 5، ص 595 و کنزالعمال، ج 13، ص 166 حدیث 36505 و ص 167 حدیث 36508 وفرائد السحطین، ج 1، ص 209، باب 42، حدیث 165 و 166 و 167 و مناقب ابن مغازلی، ص 156 تا 175، حدیث 189 تا 212.

9) کنزالعمال، ج 13، ص 109، حدیث 36358.

10) المستدرک علی الصحیحین، ج 3، ص 128.

11) المستدرک علی الصحیحین، ج 3، ص 130 و الصواعق المحرقه، ص 197، حدیث 17 و مناقب ابن مغازلی، ص 96 حدیث 233.

12) اسدالغابه، ج 4 ص 110.

13) کنزالعمال، ج 13، ص 145، حدیث 36458.

14) تاریخ بغداد، ج 3، ص 161.

15) تاریخ بغداد، ج 4، ص 195 و تاریخ دمشق، ج 2، ص 103، حدیث 610.

16) تـاریخ بغداد، ج 4، ص 410 و الصواعق المحرقه، ص 193، حدیث 32 و مناقب ابن مغازلی، ص 243، حدیث 290.

17) فـرائد السحطین، ج 1، ص 332، باب 61، حدیث 257 و تا تاریخ دمشق، ج 1، ص 148، حدیث 182.

18) تاریخ دمشق، ج 1، ص 145، حدیث 179.

19) کـنـزالعمال، ج 13، ص 122، حدیث 36392 و فرائدالسحطین، ج 1، ص 134، باب 22، حدیث 96.

20) تاریخ دمشق ج 2 ص 210 حدیث 712.

21) کنزالعمال، ج 13، ص 159، حدیث 36491.

22) سنن ترمذی، ج 5، ص 601.

23) کنزالعمال، ج 13، ص 120، حدیث 36385 و ص 117، حدیث 36529 فرائد السحطین، ج 1، ص 130، باب 22، حدیث 92، 93، 95والصواعق المحرقه، ص 188، حدیث 8.

24) الـمستدرک علی الصحیحن، ج 3، ص 129 و اسدالغابه، ج 4، ص 110 و الصواعق المحرقه، ص 188، حدیث 8 و کنزالعمال، ج 13،ص 106 حدیث 36347.