بسیار شگفت انگیز است که جستجوگرانی از غرب همچون «مارگلی یوت» در مسأله مهدویّت به کنکاش و تحقیق پرداخته و به انکار احادیث مربوط به مهدی (علیه السلام) برخاسته اند و پیدایش عقیده به ظهور مهدی موعود اسلام را، ناشی از ظلم، فشار و تبعیض در جامعه اسلامی، و پریشانی، و آشفتگی اوضاع نابسامان جهان اسلام پس از رحلت رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) و ناشی از نا امنی حاصل از آن، دانسته است.
نویسنده کتاب «دیباچه ای بر رهبری» در این باره می نویسد:
»مارگلی یوت، اسلام شناس بزرگ اروپایی، در مقاله تحقیقی خود در باره «مهدی» که در سال 1915 میلادی برای دائرة المعارف دین و اخلاق نگاشته است، پس از نقد
تفصیلی از احادیث مربوط به مهدی (علیه السلام) و ریشه شناسی واژه مهدی، در اصالت احادیث که از پیغمبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) باشد تردید میورزد و همچنان منشأ اعتقاد به مهدی (علیه السلام) را، در نابسامانیها و اختلافات جهان اسلام پس از وفات پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) جستجو می کند«. (1).
نویسنده در ادامه می نویسد: «مارگلی یوت» می گوید:
»احادیث را هرگونه تفسیر کنند، دلیلی قانع کننده در دست نیست که تصوّر کنیم پیغمبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) ظهور یک «مهدی» را برای احیا، تحقق، اکمال و تقویت اسلام، لازم و حتمی شمرده باشد. لیکن درگیری آتش جنگ داخلی در میان یک نسل پس از وفات پیغمبر و درهمی و آشفتگی جهان اسلام که بر اثر اختلافات آنان بایکدیگر روی داد، موجب اقتباس فکر ظهور منجی از یهود یا مسیحیان گردید که به ترتیب در انتظار و بازگشت مسیح بسر می برند«. (2).
1) دیباچه ای بر رهبری، ص 200.
2) همان، ص 201.