یکی از سؤال هایی که از گذشته تا امروز مطرح بوده است و همواره از امامان می پرسیده اند، سؤال از وقت ظهور آن حضرت است. از این رو، در این زمینه روایات زیادی به دست ما رسیده است. از آن جا که این مسأله اهمیت دارد، آن را در اینجا بررسی می کنیم.
وقت ظهور آن حضرت تعیین نشده و علم به وقت ظهور، از آن خداوند است و جز
او کسی نمی تواند وقت ظهور را تعیین کند. در این زمینه، روایات بسیار صریح و معتبری از پیشوایان معصوم (علیهم السلام) وارد شده که به برخی از آنها اشاره می کنیم:
1 ـ جلال الدین سیوطی در تفسیر «درّ المنثور» در مورد این آیه شریفه: «فَهَلْ یَنْظُرُونَ اِلاّ السّاعَةَ اَنْ تَأتِیَهُمْ بَغْتَةً» (1) از ابو هریره روایت کرده است که گفت:
»بادیه نشینی از رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) پرسید: ساعت کی است؟
حضرت در جواب فرمود: «هنگامی که امانت ضایع شود، در انتظار ساعت باش«.
اعرابی گفت: ای رسول خدا! ضایع ساختن امانت چگونه است؟
فرمود: «موقعی که کارها به کسانی که اهلیّت آن را ندارند واگذار گردید، در انتظار ساعت باش«. (2).
2 ـ همچنین «سیوطی» از ابن مردویه، از ابو هریره روایت کرده است که گفت:
مردی نزد رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) آمد و گفت: یا رسول الله! موقع فرا رسیدن ساعت کی است؟
آن حضرت فرمود: «در این مورد، مسئول از سئوال کننده آگاه تر نیست«.
آن مرد گفت: ای کاش ما را از نشانه های آن باخبر می ساختی!
فرمود: «هنگامی که بازارها و محل داد و ستدها به یکدیگر نزدیک شوند«.
آن مرد گفت: نزدیک شدن بازارها به یکدیگر چیست؟
فرمود: «این که برخی از مردم به برخی دیگر از کمبود در آمد شکایت کنند، و اولاد زنا فراوان گردد، و غیبت کردن گسترش یابد، و صاحبان مال و ثروت مورد تعظیم قرار گیرند، و صدا و آواز مردمان فاسق در مساجد بلند شود و اهل منکر آشکار گردند، و ستمگری بسیار شود آن وقت است که ساعت فرا رسد«. (3).
از احادیث شریفه زیادی که در مورد کلمه «ساعت» وارد شده، چنین استفاده می شود که «ساعت» در اصطلاح شرع مقدس، به دو چیز اطلاق می شود: یکی روز ظهور حضرت مهدی (علیه السلام(، و دیگری روز قیامت.
بنابر این، مقصود از «ساعت» یا زمان ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) است یا زمان ظهور و قیامت. زیرا این دو زمان در بسیاری از نشانه ها با هم مشترک اند؛ چه آن که، هم روز ظهور و هم روز قیامت، برای مؤمنان مایه رحمت و شادکامی و برای کافران و منافقان، موجب عذاب و نقمت است، و چنان که از احادیث بعدی ظاهر می شود، خداوند علم و آگاهی این دو روز را به خود اختصاص داده و هیچ یک از انبیا و اولیای خود را از فرا رسیدن این دو روز، مطلع نساخته است.
3 ـ در حدیثی از امام حسن مجتبی (علیه السلام) آمده است که فرمود:
»از جدّم رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) پرسیدم که امامان بعد از او چند نفرند؟
فرمود: امامان بعد از من، به تعداد نقبای بنی اسرائیل، دوازده نفرند. خداوند علم و فهم مرا به آنها عطا فرموده است. تو ای حسن! یکی از آنها هستی.
عرضه داشتم: یا رسول الله! قیام قائم ما اهل بیت کی خواهد بود؟
فرمود: ای حسن! حکایت قیام «قائم«، مثل روز قیامت است که علمش نزد خداست و ناگهان فرا می رسد«. (4).
4 ـ در کتاب «اصول کافی» و «غیبت» نعمانی، و «بحار الانوار» از فضل بن یسار، روایت کرده اند که گفت:
به حضرت باقر (علیه السلام) عرضه داشتم: آیا برای این امر وقتی تعیین شده است؟ فرمود:
»»کَذِب الوَقّاتُون، کَذِب الوَقّاتُون،کَذِب الوَقّاتُون؛ کسانی که وقتی برای ظهور تعیین کنند، دروغ می گویند. و این جمله را سه بار تکرار فرمود«. (5).
5 ـ در «غیبت» شیخ طوسی (رحمه الله) از فضیل روایت کرده است که گفت:
از امام محمّد باقر (علیه السلام) پرسیدم: آیا برای این امر (زمان ظهور) وقتی تعیین شده است؟ فرمود:
»آنهایی که وقتی برای آن تعیین کنند، دروغ می گویند. و سه بار این جمله را تکرار نمود«. (6).
6 ـ در پایان حدیث مفصلی که در کتاب «اصول کافی» از آن حضرت روایت شده، آمده است که فرمود:
»… از ما بپرسید، آنچه ما به شما گفتیم ـ که مسلماً راست خواهیم گفت ـ به آن اقرار و اعتراف کنید، که البته می دانم که چنین نخواهید کرد.
دانش ما بسیار روشن و آشکار است، و امّا فرا رسیدن دولت ما که در آن دین آشکار شود و اختلافی در بین مردم نباشد، برای آن مدّتی است که باید شبها و روزهای زیادی بگذرد تا این که وقت آن فرا رسد و حق آشکار گردد و امر یکی شود«. (7).
7 ـ در کتاب «غیبت» شیخ طوسی و «غیبت» نعمانی، و «بحار الانوار«، از عبد الرحمان بن کثیر روایت کرده اند که گفت:
در خدمت امام جعفر صادق (علیه السلام) نشسته بودم که مهزم اسدی وارد شد و عرض کرد: جانم به فدایت! ظهور قائم آل محمّد (علیه السلام) که شما اهل بیت و ما ـ شیعیان ـ انتظار آن را می کشیم، کی خواهد بود؟… فرمود:
»ای مهزم! آنان که وقتی برای آن تعیین می کنند، دروغ می گویند و آنان که برای ظهورش شتاب می نمایند به هلاکت می رسند، و آنان که تسلیم امر الهی هستند نجات می یابند، و سرانجام همه به سوی ما باز می گردند«. (8).
8 ـ در «غیبت» شیخ طوسی از محمّد بن مسلم روایت کرده است که آن حضرت فرمود:
»مَنْ وَقَّتَ لَکَ مِنَ النّاسِ شَیْئاً، فَلا تهابَنّ أن تُکَذِّبَهُ، فَلَسنا نُوَقِّتُ لاِحَد وَقْتاً«.
»هر کس وقتی برای ظهور تعیین نمود، هیچ باکی نداشته باش که او را تکذیب کنی؛ زیرا ما برای هیچ کس وقت تعیین نمی کنیم«. (9).
9 ـ در «غیبت» نعمانی از ابو بصیر روایت کرده است که گفت: من در باره حضرت قائم (علیه السلام) از امام صادق (علیه السلام) پرسش نمودم، فرمود:
»کَذِبَ الوَقّاتُونَ، إنّا أهْل بَیْت لانُوَقِّتُ، ثُمَّ قالَ: أبی الله إلاّ أنْ یخْلِفَ وَقْتَ الْمُوَقِّتِین«. (10).
»کسانی که وقتی برای ظهور تعیین می کنند، دروغ می گویند. ما اهل بیت، وقتی برای آن تعیین نمی کنیم. سپس فرمود: خداوند اراده فرموده است که با هر وقتی که وقت گزاران تعیین کنند، مخالفت نماید«.
10 ـ مفضل بن عمر گوید:
به پیشگاه امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: آیا برای ظهور مهدی منتظر (علیه السلام) وقتی تعیین شده که مردم آن را بدانند؟ فرمود:
»نه، خداوند اجازه نداده است که برای آن وقت معینی باشد که شیعیان ما از آن آگاهی داشته باشند.
عرض کردم: ای آقای من! چرا نمی توان از وقت آن مطّلع شد؟
فرمود: زیرا وقت ظهور او، همان ساعتی است که خداوند می فرماید: «وَ یَسْئلُونَکَ عَنِ السّاعَةِ أیّانَ مُرْساها قُلْ إنَّما عِلْمُها عِندَ رَبِّی لا یُجَلِّیها لِوَقْتِها إلاّ هُوَ ثَقُلَتْ فِی السَّمواتِ و الأرْضِ لا تَأتِیکُمْ إلاّ بَغْتَةً؛ (11) از تو در مورد ساعت ـ ظهور ـ می پرسند که زمان فرا رسیدن آن کی خواهد بود؟ بگو علمش در نزد پروردگار من است و هیچ کس جز او نمی تواند آن را آشکار سازد، و آن (حتّی) در آسمانها و زمین سنگین آمده است و جز به طور ناگهانی به سراغ شما نمی آید«.
و نیز آن همان ساعتی است که خداوند فرموده است: «یَسْئلُونَکَ عَنِ السّاعَةِ أَیّانَ مُرْساها«؛ (12) «از تو در مورد ساعت قیام می پرسند که طلوع آن در چه وقت است؟«.
و نیز فرموده است: «إنَّ اللهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السّاعَةِ«؛ (13) «علم ساعت ـ قیامت ـ در نزد خداوند است«.
و همچنین فرموده است: «فَهَلْ یَنْظُرُونَ إلاّ السّاعَةَ أَنْ تَأتِیَهُمْ بَغَتَةً فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها«؛ (14) «آیا آنها جز این انتظاری دارند که ساعت قیام به طور ناگهانی فرا رسد، در حالی که هم اکنون نشانه های آن آمده است«.
… و هم فرموده است: «وَ ما یُدْرِیکَ لَعَلَّ السّاعَةَ تَکُون قَرِیباً«؛ (15) «و تو چه می دانی، شاید ساعت قیام نزدیک باشد«.
و باز فرموده است: «یَسْتَعْجِلُ بِهَا الَّذینَ لا یُؤمِنُونَ بِها وَ الَّذِین آمَنُوا مُشْفِقُونَ مِنْها وَیَعْلَمُونَ أنَّهَا الحَقُّ ألا إنَّ الَّذین یُمارُون فی السّاعَةِ لَفی ضَلال بَعید«؛ (16) «کسانی در مورد آن (ساعت قیام) شتاب می کنند که آن را باور ندارند؛ ولی آنان که آن را باور کرده اند، پیوسته با ترس و هراس مراقب آن هستند، و می دانند آن حق است. آگاه باش! آنان که در مورد ساعت مجادله می کنند در گمراهی عمیقی هستند«.
مفضّل می گوید: پرسیدم معنای مجادله در مورد ساعت چیست؟ فرمود:
یعنی می گویند: قائم (علیه السلام) کی متولّد شده؟ چه کسی او را دیده؟ حالا کجاست؟ کی ظاهر می شود؟
این پرسشها و مجادله ها شتاب در امر خدا، و شک و تردید در قضای الهی و دخالت در قدرت خداست. اینان کسانی هستند که در دنیا زیانکارند و در آخرت بازگشت بسیار بدی دارند.
مفضّل گوید: عرض کردم: آیا برای او نمی توان وقتی تعیین کرد؟ فرمود:
ای مفضّل! نه من وقتی برای آن تعیین می کنم و نه هم وقتی برای آن تعیین شده است. هر کس برای ظهور مهدی ما (علیه السلام) وقت تعیین کند خود را در علم خدا شریک دانسته و ـ به ناحق ـ خود را بر اسرار الهی واقف پنداشته است که این ادّعایی بی اساس است«. (17).
11 ـ حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) به علی بن یقطین فرمود:
»… شیعیان به وسیله اُمید و آرزو زنده اند و به صلاح آیند.
علی بن یقطین می گوید:
اگر به ما گفته می شد که برای این امر وقتی تعیین شده و مثلا دویست سال یا سیصد سال دیگر واقع می شود، دلها را قساوت می گرفت و توده مردمان از اعتقاد به اسلام بر می گشتند؛ ولی گفته اند: چه بسیار زود است! چقدر نزدیک است! تا دل مردم آرام بگیرد و فرج را نزدیک بدانند«. (18).
12 ـ در کتاب «ینابیع المودّه» و «فرائد السمطین» و برخی منابع دیگر از حضرت علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روایت کرده اند که در ضمن حدیثی به دعبل بن علی خزاعی فرمود:
»… امام بعد از حسن ـ عسکری ـ پسرش حجّت و قائم منتظر است که در دوران غیبتش انتظار او را می کشند… و امّا این که او کی ظاهر می شود، خبر دادن از وقت ظهور است، و پدرم توسّط پدرانش از رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) به من خبر داده اند که آن حضرت فرمود: «مَثَلُهُ کَمَثَلِ السّاعَةِ لا تَأتِیکُمْ إلاّ بَغْتَةً» مَثَل آن مثل روز قیامت است که ناگهان به شما می رسد«. (19).
13 ـ در توقیعی که حضرت ولی عصر (علیه السلام) برای اسحاق بن یعقوب نوشته اند، چنین آمده است:
»… اما ظهور و فرج، مربوط به خداوند است و هر کس وقتی برای آن تعیین کند، دروغ گفته است«. (20).
علاوه بر این روایات، در کتابهای مقدّس اهل ادیان و بخصوص در تورات و انجیل نیز وقتی برای ظهور تعیین نشده است که برای اطمینان خاطر خوانندگان به فراز هایی از آن دو کتاب اشاره می کنیم.
الف) تورات
»و در ایّام آخر واقع خواهد شد… جمیع اُمّتها به سوی آن روان خواهند شد… او اُمّتها را داوری خواهد نمود و قومهای بسیاری را تنبیه خواهد کرد… اُمّتی بر اُمّتی شمشیر نخواهد کشید و بار دیگر جنگ را نخواهند آموخت«. (21).
»اگر چه تأخیر نماید، برایش منتظر باش؛ زیرا که البته خواهد آمد و درنگ نخواهد کرد… بلکه جمیع اُمّت ها را نزد خود جمع می کند و تمامی قوم ها را برای خویشتن فراهم می آورد«. (22).
ب) انجیل
»این شخص هم پسر ابراهیم است؛ زیرا که پسر انسان آمده است تا گمشده را بجوید و نجات بخشد… که ملکوت خدا می باید در همان زمان ظهور کند… تجارت کنید تا بیایم«. (23).
»امّا از آن روز و ساعت هیچ کس اطلاع ندارد حتّی ملائکه آسمان جز پدر من و بس؛ لیکن چنان که ایّام نوح بود ظهور پسر انسان نیز چنان خواهد بود… لهذا شما نیز حاضر باشید؛ زیرا در ساعتی که گمان نبرید پسر انسان می آید«. (24).
»ولی از آن روز و ساعت غیر از پدر هیچ کس اطلاع ندارد؛ نه فرشتگان در آسمان و نه پسر هم. پس بر حذر و بیدار شده، دعا کنید؛ زیرا نمی دانید آن وقت کی می شود… پس بیدار باشید؛ زیرا نمی دانید که در چه وقت «صاحب خانه» می آید؛ در شام یا نصف شب یا بانگ خروس یا صبح… اما آن چه به شما می گویم، به همه می گویم: بیدار باشید«. (25).
با توجّه به آنچه گذشت معلوم می شود که امر ظهور مربوط به خداوند است و تنها اوست که وقت ظهور را می داند. بنابر این، هر کس برای ظهور وقتی تعیین کند، دروغ
گفته است؛ زیرا اراده و مشیّت خدا تابع اراده و خواست مردم نیست، و خداوند به خاطر عجله و شتاب مردم شتاب نمی کند. زیرا کسی در کاری شتاب می کند که از دست دادن آن بهراسد، و خداوند از این جهت، ترس و هراسی ندارد و هر گاه مصلحت ایجاب کند خواست خدا انجام می پذیرد.
1) سوره محمّد (صلی الله علیه وآله وسلم(، آیه 18. «آیا کافران جز این انتظار می برند که رستاخیز به ناگاه بر آنان فرا رسد؟«.
2) تفسیر درّ المنثور، ج 7، ص 468، الجزء السادس والعشرون.
3) تفسیر درّ المنثور، ج 6، ص 50.
4) منتخب الأثر، ص 30، ح 41 و کفایة الاثر، ص 168.
5) کافی، ج 1، ص 368، ح 5؛ غیبت نعمانی، ص 294، ح 13، باب 16؛ بحار الانوار، ج 52، ص 118، ح 45.
6) غیبت شیخ طوسی، ص 262؛ منتخب الاثر، ص 463، ح 1.
7) کافی، ج 1، ص 251.
8) غیبت شیخ طوسی، ص 262؛ بحار الانوار، ج 52، ص 103، ح 7؛ غیبت نعمانی ص 294، باب 16، ح 11.
9) غیبت شیخ طوسی، ص 262؛ بحار الانوار، ج 52، ص 104، ح 8.
10) غیبت نعمانی، ص 294، باب 16، ح 12.
11) سوره اعراف، آیه 186.
12) سوره نازعات، آیه 42.
13) سوره لقمان، آیه 34.
14) سوره محمّد، آیه 18.
15) سوره احزاب، آیه 63.
16) سوره شوری، آیه 18.
17) بحار الانوار، ج 53، ص 1 ـ 3.
18) غیبت نعمانی، ص 295، ح 14؛ کافی، ج 1، ص 369، ح 6.
19) ینابیع المودّه، ج 3، ص 309، باب 80؛ فرائد السمطین، ج 2، ص 338؛ منتخب الاثر، ص 221.
20) غیبت شیخ طوسی، ص 176؛ بحار الانوار، ج 53، ص 180، ح 10؛ کشف الغمّه، ج 2، ص 531.
21) تورات، کتاب اشعیای نبی، باب دوم، بندهای 2 ـ 4.
22) تورات، کتاب حیقوق نبی، باب 2، بندهای 3 ـ 5.
23) انجیل لوقا، باب 19، بندهای 8 ـ 13.
24) انجیل متی، باب 24، بندهای، 36، 37، 44.
25) انجیل مرقس، باب 13، بندهای 32، 33 و 35.