در حالی که پیامبر خداصلی الله علیه وآله خطبه نماز جمعه را میخواند، کاروان تجارتی وارد مدینه شد. اصحاب پیامبر به سوی آن شتافتند و جز دوازده نفر کسی با او نماند. پیامبر خداصلی الله علیه وآله فرمود: سوگند به آنکه جانم در دست اوست، اگر همه شما رفته بودید و هیچ کس نمانده بود، این وادی برای شما پر از آتش میشد. آیه 11 سوره جمعه نازل شد: «وَإِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَیْها…«.
ابن کثیر گوید: خداوند آنچه را مردم انجام دادند و از خطبه روز جمعه به سوی کاروان تجارتی که به مدینه آمده بود رفتند و پیامبرصلی الله علیه وآله را ایستاده گذاشتند، نکوهش کرده و میفرماید، «وَإِذا رَأَوْا تِجارَةً…«. دیگران نیز این گونه نقل کردهاند، همچون ابوالعالیه، حسن، زید بن اسلم و قتاده از تابعین.
ابنحبان پنداشته که کاروان متعلق به دحیة بن خلیفه بوده، که پیش از آنکه مسلمان شود طبل میزده. مردم پیامبر خداصلی الله علیه وآله را در حال ایستاده بر منبر رها کرده به طرف آن رفتند، مگر اندکی از آنان و این خبر، صحیح است. امام احمد از ابن ادریس، از حصین بن سالم از جابر نقل میکند که یک بار کاروان به مدینه آمد و رسول خداصلی الله علیه وآله در حال خطبه بود، مردم بیرون رفتند، مگر دوازده نفر. این آیه «وَإِذا رَأَوْا…» نازل شد. (1).
آیا کسی که لهو و داد و ستد را بر یاد خدا مقدم میدارد و پیامبر را سبک میشمارد، دارای آن ملکه نفسانی است که او را از گناهان باز دارد؟ چگونه داوری میکنید؟
1) تفسیر ابن کثیر: ج4، ص378؛ صحیح بخاری: ج1، ص316؛ صحیح مسلم: ج2، ص590.