جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

چگونگی آزادی تفکر با وحدت حق

زمان مطالعه: 2 دقیقه

سؤالی که در اینجا مطرح است این‏که در صورتی که حق یکی است و آن در اسلام متجلّی شده است، دیگر چه جای فکر و بحث و نقد است؟ و فایده آن چیست؟

در پاسخ به این سؤال می‏گوییم: از جمله مفاهیمی که اسلام مطرح می‏کند وحدت حقّ و حقیقت است.

خداوند متعال می‏فرماید: «فَذلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمُ الْحَقُّ فَماذا بَعْدَ الْحَقِّ إِلاَّ الضَّلالُ فَأَنّی تُصْرَفُونَ«؛(1) «آن است خداوند، پروردگار حق شما [دارای همه این صفات]! با این حال، بعد از حق، چه چیزی جز گمراهی وجود دارد؟! پس چرا [از پرستش او] رویگردان می‏شوید؟!«

اصل حق به معنای مطابقت و موافقت چیزی با واقع است؛ خواه عقیده باشد یا عمل. حال چگونه ممکن است که دو شی‏ء متخالف، هر دو مطابق با واقع باشند.

خداوند می‏فرماید: «وَأَنَّ هذا صِراطِی مُسْتَقِیماً فَاتَّبِعُوهُ وَلا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبِیلِهِ ذلِکُمْ وَصّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ«؛(2) «این راه مستقیم من است، از آن پیروی کنید، و از راه‏های پراکنده [و انحرافی]پیروی نکنید، که شما را از طریق حق دور می‏سازد. این چیزی است که خداوند شما را به آن سفارش می‏کند، شاید پرهیزگاری پیشه کنید.«

قرآن در جایی دیگر این مسأله را از مسلّمات برشمرده و می‏فرماید: «وَإِنّا أَوْ إِیّاکُمْ لَعَلی هُدیً أَوْ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ«؛(3) «و ما یا شما بر [طریق]هدایت یا در ضلالت آشکاری هستیم.«

قرآن کریم انسان را به متابعت از دین حق که مطابق با فطرت است دعوت می‏کند؛ زیرا فطرت انسان بر قبول حق و خضوع در برابر آن بنا شده است، و عقل او نیز چنین حکمی را دارد.

آزادی فکر به این معنا نیست که انسان با حکم عقل و فطرت که امر به متابعت حق می‏کند مخالفت کند، بعد از آن‏که حقّ و حقیقت به وضوح برای او روشن شده است. اسلام به رغم این‏که دعوت به حرّیت و آزادی و اظهار عقیده می‏کند به اعتبار این‏که منجرّ به تکامل انسان می‏شود، از طرفی دیگر دعوت به مقابله با افکار و عقاید انحرافی به شکل ریشه‏ای می‏نماید. اسلام از انسان می‏خواهد که جهت تبیین حق برای دیگران سعی کند و مردم را به سوی آن ارشاد نماید. این امر باعث می‏شود که فکر و عقیده انسان که بر حق است رشد پیدا کرده و تکامل یابد.


1) سوره یونس، آیه 32.

2) سوره انعام، آیه 153.

3) سوره سبأ، آیه 24.