ما معتقدیم: با این که آثار وجود خداوند همه عالم هستی را پر کرده، حقیقت ذات خدا بر هیچ کس روشن نیست، و هیچ کس نمیتواند به کنه ذاتش پی برد، چرا که ذات او از هر نظر بی نهایت است و ما از هر نظر محدود و متناهی هستیم و به همین دلیل احاطه ما به او غیر ممکن است: الا انه بکل شیء محیط، آگاه باشید او به هر چیزی احاطه دارد«. (1).
و الله من ورائهم محیط، و خداوند به همه آنها احاطه دارد«. (2).
به عقل نازی حکیم تا کی، به فکرت این ره نمیشود طی!
به کنه ذاتش خرد برد پی، اگر رسد خس به قعر دریا!
در حدیث معروف نبوی (ص) میخوانیم که آن حضرت نیز میفرمود: «ما عبدناک حق عبادتک و ما عرفناک حق معرفتک، ما تو را آن گونه که شایسته ذات توست عبادت نکردیم، و آن گونه که حق معرفت تو است تو را نشناختیم!» (3) ولی اشتباه نشود این سخن به آن معنی نیست که چون از «علم تفصیلی» نسبت به ذات پاکش محرومیم، از علم و معرفت اجمالی نیز دستبرداریم و تنها در باب معرفة الله به ذکر الفاظی که هیچ مفهومی برای ما ندارد قناعت کنیم، این همان تعطیل معرفة الله است که ما آن را قبول نداریم و به آن معتقد نیستیم، چرا که قرآن و سایر کتب آسمانی، همه برای معرفة الله و شناخت خداوند نازل شده است.
مثالهای زیادی برای این موضوع میتوان ارائه داد، مثلا ما حقیقت روح را نمیدانیم چیست؟ ولی بی شک ما نسبت به آن معرفت اجمالی داریم، میدانیم روح وجود دارد و آثار آن را مشاهده میکنیم.
در حدیث جالبی از امام محمد بن علی الباقر (ع) میخوانیم که فرمود: «کلما میزتموه باوهامکم فی ادق معانیه مخلوق مصنوع مثلکم مردود الیکم، هر چیزی را که با فکر و وهم خود در دقیقترین معانیش تصور کنید، مخلوق و ساخته شماست و مانند خود شماست، و به شما باز میگردد (و خداوند از آن برتر و بالاتر است(«. (4).
در حدیث دیگری از امیر مؤمنان علی (ع) راه دقیق و باریک معرفة الله با تعبیر زیبا و روشنی بیان شده است، میفرماید: «لم یطلع الله سبحانه العقول علی تحدید صفته، و لم یحجبها امواج معرفته، خداوند سبحان عقلها را از حدود (و کنه) صفاتش آگاه نساخته و (در عین حال) آنها را از معرفت و شناخت لازم محجوب و محروم ننموده است«. (5).
1) سوره فصلت، آیه 54.
2) سوره بروج، آیه 20.
3) بحار الانوار، جلد 68، صفحه 23.
4) بحار الانوار، جلد 66، صفحه 293.
5) غرر الحکم.