مقصود از توحید در آفرینش آن است که همه آفرینش، آفریده خدای سبحان است. خدا میفرماید:
»قُلِ اللَّهُ خالِقُ کُلِّ شَیْءٍ وَهُوَ الْواحِدُ الْقَهَّارُ«. (1).
»بگو خداوند، آفریدگار هر چیز است و اوست یگانه پیروز.«
مقصود از انحصار خالقیت در خدا، خالقیت مستقل و اصیل است که آفریننده در آفرینش تکیه بر دیگری نکند. چنین آفرینندگی از اوصاف خداست.
البته آفرینندگی تبعی و سایه که متکّی به خواست خداوند باشد، از غیر خدا هم برمیآید. از این رو خداوند، خود را به «بهترین آفرینندگان» توصیف میکند:
»فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِینَ«. (2).
و تصریح میکند که جز او هم آفرینندگانی و جود دارند، ولی او بهترین آنان است و این تنها به این سبب است که آفرینندگی خداوند، ذاتی است نه اکتسابی، بر خلاف دیگران.
و از همین جاست که میبینیم عیسای مسیح، خلقت را به خودش نسبت میدهد و میگوید:
»أَنِّی أَخْلُقُ لَکُمْ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ فَأَنْفُخُ فِیهِ فَیَکُونُ طَیْراً بِإِذْنِ اللَّهِ«. (3).
»من برای شما از گل به صورت پرنده میآفرینم، پس در آن میدمم، آنگاه به اذن پروردگار، پرنده میشود.«
و از همین جا باید اعتراف کرد که انحصار آفرینندگی در خداوند، به معنای انکار سنّتها در میان پدیدههای طبیعی نیست، چرا که نظام علّت و معلولی در اجزای جهان ماده به معنای استقلال علّت در علیت و ایجاد نیست، بلکه خداوند این قانون را در جهان ماده به وجود آورده و خود او پشت این قضیه است. خورشید و هوا در رویش زمین مؤثر است، آب هم در رشد گیاه مؤثر است، ولی وجود مؤثر و تأثیر گذاریاش همه به اذن خدا و از مظاهر سنتهای الهی در هستی است. آنان که توحید در آفرینش را به انکار نظام علّتها و روابط مادی میان اجزای جهان تفسیر کردهاند، به خطا رفتهاند و از همین رو دین را منکر علم و در مقابل آن قرار دادهاند.
1) رعد: 16.
2) مؤمنون: 14.
3) آل عمران: 49.