جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

مسائل کلامی مخصوص شیعه امامیه

زمان مطالعه: 2 دقیقه

شیعه یک سری اعتقادات ویژه در مسائل کلامی دارد که اساس تشیع را تشکیل نمی‏دهد، زیرا جوهره تشیع یک چیز است و آن اینکه مرجع سیاسی و علمی پس از رحلت پیامبر اکرم‏صلی الله علیه وآله اهل بیت اوست و کشتی نجات، علی‏علیه السلام و فرزندان اویند. همچنان که پیامبرصلی الله علیه وآله فرموده است:

»مَثل خاندان من همچون کشتی نوح در قوم اوست. هر کس بر این کشتی سوار شود نجات می‏یابد و هر کس از آن جا بماند غرق می‏شود.» (1).

مسائل ویژه شیعه همه بحث‏های کلامی است، مثلاً شیعه در ده اصل با معتزله تفاوت دارد و در شش اصل با اشاعره اختلاف دارد. از آنجا که معتزله در جامعه اسلامی کنونی نقشی ندارد، به مهمترین مسائل مورد اختلاف میان شیعه و اشاعره اشاره می‏کنیم:

1. شیعه امامیه اتفاق نظر دارند که صفات خدا در مفهوم، غیر از ذات خداست، ولی در مصداق، عین ذات اوست، لیکن اشاعره می‏گویند: صفات الهی قدیم است، جز اینکه ملازم و افزون بر ذات است.

2. امامیه، کارهای بندگان را حقیقتاً و بدون مجاز و توسعه اندیشی، صادر از خود آنان می‏دانند. انسان است که خورنده، زننده، روزه‏دار و نمازگزار است، بر خلاف اشاعره که افعال بندگان را مخلوق خدا می‏دانند و انسان در آن‏ها نقشی ندارد، تنها محلّ فعل خداست.

3. دیدن خدا در آخرت، محال است، چون لازمه چنین چیزی جسم بودن و جهت داشتن خداست، بر خلاف دیدگاه اشاعره که به رؤیت خدا در قیامت معتقدند.

4. کلام خدا فعل خداست و حادث است نه قدیم. ولی اشاعره آن را قدیم می‏دانند، چون کلام نزد آنان امر نفسی و قائم به ذات است.

5. امامیه به حسن و قبح عقلی معتقدند و می‏گویند عقل می‏تواند خوبی و زشتی برخی کارها را درک کند، بر خلاف اشاعره.

انسان، دارای هر آیین و مسلکی که باشد و در هر جا زندگی کند، خودش می‏فهمد که عدل خوب است و ظلم بد، همچنین خوبی وفای به عهد و بدی عهد شکنی را تشخیص می‏دهد و نیز خوبی احسان در مقابل احسان و زشتی بدی در مقابل نیکی را درک می‏کند، قرآن هم این قدرت درک را برای انسان تأیید می‏کند، از این رو بارها در خوبی و زشتی کارها مردم را به داور قرار دادن عقل فرا خوانده است. می‏فرماید:

»أَ فَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِینَ کَالْمُجْرِمِینَ ما لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ» (2).

»آیا مسلمانان را همچون مجرمان قرار می‏دهیم؟ شما را چه می‏شود؟ چگونه داوری می‏کنید؟«

و می‏فرماید: «هَلْ جَزاءُ اْلإِحْسانِ إِلاَّ اْلإِحْسانُ«، (3) «آیا پادش نیکی، جز نیکی است؟«

6. بر اساس همین اصل، خدا به عدالت توصیف می‏شود و اینکه ستم نمی‏کند. خداوند فرموده است: «إِنَّ اللَّهَ لا یَظْلِمُ مِثْقالَ ذَرَّةٍ» (4) «خداوند به اندازه سنگینی ذرّه‏ای هم ستم نمی‏کند«، چرا که ظلم به خاطر یکی از این سه عامل است:

1. جهل ظالم به زشتی ستم.

2. نیاز ظالم به ظلم، با آنکه می‏داند زشت است.

3. ستمگر، غیر حکیم و نا بخرد است.

هیچ یک از این عوامل، در ذات خدای سبحان راه ندارد.

از آنجا که بیشتر دلایل کلامی به ویژه در آنچه به نبوت و امامت و معاد برمی‏گردد، مبتنی بر این است که عقل، خوبی و بدی کارها را درک کند، این مسأله (حسن و قبح عقلی) جایگاه مهمی در بحث‏های اعتقادی یافته است.

این ویژگی‏ها از آنجا که بحث‏های کلامی و مخصوص علما و پژوهشگران است نه عموم مسلمانان، نباید دستاویزی برای تفرقه و دعوت به فرقه گرایی از سوی علمای اسلام باشد.


1) مستدرک حاکم: ج3، ص351.

2) قلم: 35 – 34.

3) الرحمان: 60.

4) نساء: 40.