هر خضوع، کرنش و درخواست، از این ریشه میگیرد که مورد کرنش را خدا یا پروردگار بدانیم و سرنوشت پرستشگر را به دست او بدانیم. چنین خضوعی عبادت است. پس اگر در پیشگاه خدای سبحان کرنش کند، این عبادت خداست و اگر برای غیر خدا خضوع کند، غیر خدا را پرستیده است و مشرک خواهد بود.
در مقابل این، خضوع و کرنش و کاری است که از چنین باوری سر چشمه نگرفته باشد. پس خضوع کسی در برابر یک موجود و احترام به او هر چند هم بسیار باشد، تا همراه با اعتقاد به خدایی و پروردگاری او نباشد، شرک و پرستش آن موجود نیست، هر چند ممکن است حرام باشد، مثل سجده عاشق برای معشوق یا زن در برابر شوهرش، که هر چند در آیین اسلام حرام است، ولی پرستش نیست و حرمت آن جهت دیگری دارد. پس پرستش و حرام بودن، دو چیز مختلف است.
با این تحلیل، میتوان تعریفهای مختلف برای عبادت را که بیشتر مفسّران در ذیل آیه «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ» گفتهاند، به ویژه سخن صاحب تفسیر «المنار» را ارزیابی کرد.
وقتی تعریف عبادت و فرق آن با غیر عبادت روشن شد، میتوانی درباره کارهایی که بهانه شده تا انجام دهندگان آنها را به شرک متهم کنند، به گمان اینکه این عبادت است و چنین کسان غیر خدا را میپرستند، داوری قطعی کنی.
برای توضیح موضوع، به بررسی تفصیلی این موضوعات میپردازیم.