وقتی مؤمنان و یکتاپرستان، مخفیگاه جوانمردانِ «اصحاب کهف» را یافتند، با خود میاندیشیدند که چه کنند؟ همه اتفاق نظر داشتند که بر قبور آنان مسجدی بسازند تا محلّ عبادت باشد و وسیلهای برای تبرکجستن به عبادت در کنار آن پیکرهای مطهّر گردد. قرآن کریم چنین نقل میکند:
»قالَ الَّذِینَ غَلَبُوا عَلی أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِمْ مَسْجِداً» (1).
»آنان که از راز آنان آگاه شدند، گفتند: برمدفن آنان مسجدی میسازیم.«
مفسران میگویند هدف از ساختن مسجد، برپایی نماز و تبرک به اجساد مطهّر آنان بوده است.
به این چهار آیه بسنده میکنیم. دقت در این آیات ما را از یک اصل علمی و قرآنی روشن آگاه میکند و آن اینکه گاهی خواست الهی بر این میشود که نعمتها، مواهب مادی و معنوی را از خلال اسباب و عوامل طبیعی به بشر افاضه کند، بدون آنکه میان امور مادی و معنوی تفاوتی باشد، مثل آنکه اراده الهی تعلّق گرفته تا بشر را از راه اسباب طبیعی هدایت کند، از این رو پیامبران را به عنوان بشارت دهنده و بیم دهنده فرستاده است. ولی در همان حال، گاهی نیز اراده خدا بر این تعلّق میگیرد که فیض خویش را از راهها و اسباب غیرطبیعی جاری سازد. تبرّک یکی از آن راههای غیرطبیعی است که انسان به آن روی میآورد تا فیض الهی و نعمت پروردگار را به دست آورد.
براساس همین روش، مسلمانان به آثار پیامبر اعظمصلی الله علیه وآله و به موی شریف او و به قطرات آب وضوی آن حضرت و به جامه و ظرف و لمس بدن مطهّرش تبرک میجستندکه نمونههای آن در روایتها آمده است. پس تبرّک، سنتی شد که صحابه به آن عمل میکردند و تابعان و صالحان بعدی نیز از آنان پیروی کردند.
ابن هشام، در بخش مربوط به صلح حدیبیّه میگوید: قریش، عروة بن مسعود ثقفی را نزد رسول خداصلی الله علیه وآله فرستادند. او در برابر پیامبرصلی الله علیه وآله نشست و چون آگاهی یافت که پیامبر قصد دارد به سوی مکّه برود، نزد قوم خود بازگشت و آنچه را میان او و پیامبر گذشته بود، گزارش داد، سپس افزود: محمّد وضو نمیگیرد مگر آنکه اصحابش برای برگرفتن آب وضوی او میشتابند و از موی حضرت چیزی نمیافتد مگر آنکه آن را برمیدارند. سپس گفت: ای قریش! من کسری و قیصر و نجاشی را در دوران زمامداریشان دیدهام، به خدا سوگند هرگز پادشاهی را میان مردم خود، همچون محمد در میان اصحابش ندیدهام، گروهی را دیدم که هرگز او را در برابر هیچ چیز تسلیم نمیکنند. پس ببینید چه میکنید! (2).
تعدادی از علمای اسلام، کتابهایی در زمینه موارد تبرّک اصحاب به آثار پیامبرصلی الله علیه وآله تألیف کردهاند که عنوان آنها چنین است:
»التبرک بتحنیک الأطفال«،
»التبرّک بالمسح والمسّ«،
»التبرّک بفضل وضوئه وغسله«،
»التبرک بِسؤر شرابه وطعامه«.
تبرّک اصحاب تنها به موارد یاد شده (مسح و لمس، آب وضو و غسل، نیم خورده آب و غذا) منحصر نمیشد، بلکه به آبی که آن حضرت دست مبارک خود را در آن وارد میکرد و آبی که از ظرفی مینوشید، به موی او، عرق او، ناخن او، ظرفی که از آن مینوشید، جای دهان مبارکش، منبر او، دینارهایی که عطا میکرد، و به قبر او تبرک میجستند. عادت مسلمانان بر تبرک به قبر شریف او و صورت بر آن نهادن و گریستن در کنار قبرش بود.
علامه محقق، محمد طاهر بن عبدالقادر از علمای مکه، کتابی به نام «تبرّک الصحابه» تألیف کرده و در آن گفته است: همه اصحاب پیامبرصلی الله علیه وآله اجماع بر تبرک به آثار پیامبر خدا و کوشش در گردآوری آنها داشتند و آنان هدایت یافتگان و پیشگامان صالح بودند، به موی پیامبر، به آب وضو و عرق و جامه و ظرف و بدن شریف او و آثار دیگر آن حضرت تبرک میجستند. تبرک به بعضی از آثار او در زمان حیاتش اتفاق افتاده و حضرت آن را پذیرفته و ردّ نکرده است. این به روشنی دلالت بر مشروعیّت آن دارد و اگر مشروع و جایز نبود، حتماً از آن نهی میکرد و برحذر میداشت. اخبار صحیح و اجماع اصحاب، هم دلالت بر مشروعیت آن میکند، هم گواه ایمان استوار تبرک جویندگان و شدّت علاقه آنان به پیامبر اعظمصلی الله علیه وآله و پیروی از اوست. همچون سخن شاعری که گفته است:
من به دیار و سرزمین لیلی گذر میکنم،
این دیوار و آن دیوار را میبوسم،
محبتِ سرزمین نیست که دلم را برده است،
بلکه محبّتِ آنکه، ساکن این دیار است. (3).
1) کهف: 21.
2) سیره نبویه، ابن هشام: ج2، ص314.
3) تبرک الصّحابه: ص50 (امرّ علی الدیار، دیار لیلی…(.