جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

شیعه و مصونیت قرآن از تحریف

زمان مطالعه: 4 دقیقه

کاوش در سخنان علمای بزرگ شیعه که همواره در نسل‏ها سرمشق و الگو بوده‏اند، نشان می‏دهد که آنان از عقیده به تحریف تبرّی می‏جستند و اندیشه تحریف را به «خبر واحد» نسبت می‏دادند. نقل سخنان همه آنان در طول قرون، امکان ندارد. به برخی از آنها اشاره می‏کنیم:

1. فضل بن شاذان نیشابوری (متوفای 260 ق) در ضمن نقد مذهب اهل سنت می‏گوید: عمر بن خطاب گفت: می‏ترسم گفته شود عمر در قرآن افزوده و این آیه را در آن گنجانده است، ما در زمان پیامبر خداصلی الله علیه وآله آیه را چنین می‏خواندیم:

پیرزن و پیرمرد زناکار را به خاطر شهوت‏رانی که کرده‏اند سنگسار کنید، این کیفری از سوی خدای مقتدر حکیم است. (1).

اگر شیعه عقیده به تحریف داشت، او بر اهل سنت نمی‏تاخت که به تحریف معتقدند، چون هر دو در این عقیده مشترک بودند.

2. مرحوم صدوق (متوفای 381 ق) می‏گوید: اعتقاد ما این است که قرآن کتاب خدا و وحی اوست که نازل شده و خداوند در قرآن فرموده است: از هیچ سوی باطل سراغ قرآن نمی‏آید، نازل شده‏ای از سوی خدای حکیم حمید است: «اِنّه لکتابٌ عزیز…«، قرآن قصّه‏گویی حق است و حقی است جدا کننده حق و باطل و شوخی و بیهوده نیست و خدای متعال، پدید آورنده، نازل کننده، پروردگار، و حافظ آن و گویای به آن است. (2).

3. شیخ مفید (متوفای 413 ق) می‏گوید: بعضی از شیعیان گفته‏اند که از قرآن هیچ کلمه یا آیه یا سوره‏ای کم نشده، لیکن آن چه در مصحف علی‏علیه السلام به عنوان تأویل و تفسیر معانی آیات طبق حقیقت نزول آنها بوده، حذف شده است، آنها هر چند از کلام‏اللَّه که قرآن و معجزه الهی است نبوده، لیکن حقایقی ثابت و نازل شده بود و گاهی به تأویل قرآن هم قرآن گفته می‏شود. به نظر من این سخن شبیه‏تر به حق است از حرف کسی که مدّعی کاهش کلماتی از خود قرآن است نه تأویل آن. و به این نظر تمایل دارم. (3).

نیز در جوابِ «مسائل سرویّه» در پاسخ کسانی که برای تحریف، استناد به روایاتی کرده‏اند که برخی کلمات را به گونه دیگر نقل کرده است، مثلاً به جای «کُنتم خیر أمّةٍ«، (4) «خیر أئمّةٍ» نقل کرده و به جای «جَعَلْناکُمْ اُمَّة وسطاً«، (5) «أئمّةً وَسطاً» نقل کرده، می‏گوید: این‏ها خبر واحد است و صحّت آنها ثابت نیست، از این رو در باره آنها توقف می‏کنیم و از آن چه در قرآن موجود است دست نمی‏کشیم. (6).

4. سیدمرتضی (متوفای 436 ق) گوید: اضافه بر کسانی که در دلیل اول از آنان نقل کردیم، گروهی از صحابه همچون عبداللَّه بن مسعود، اُبیّ بن کعب و دیگران بارها قرآن را بر پیامبرصلی الله علیه وآله خوانده و ختم کرده‏اند. این‏ها با کمترین تأمل دلالت دارد که قرآن در آن زمان، مجموعه‏ای مرتب و مدوّن بود، نه پنهان و پراکنده. (7).

5. شیخ طوسی (متوفای 460 ق) گوید: سخن در زیاده و نقصان در قرآن، در خور این کتاب نیست. چرا که زیاد شدن در قرآن، بطلانش اجماعی است. کاسته شدن از قرآن نیز بر خلاف ظاهر مذهب مسلمانان است و این به مذهب صحیح ما شایسته‏تر است. سیدمرتضی‏رحمه الله هم همین را تأیید کرده و ظاهر روایات هم همین است، وی سپس روایت‏های مخالف را «خبر واحد» شمرده است. (8).

6. مرحوم طبرسی (متوفای 548 ق) می‏نویسد: افزایش چیزی بر قرآن، به اجماع علما باطل است و اما کاسته شدن از آن، بعضی از اصحاب ما و گروهی از حشویّه از اهل‏سنت گفته‏اند که در قرآن تغییر یا نقصانی پیش آمده است، لیکن عقیده صحیح در مذهب ما بر خلاف آن است. (9).

7. سید بن طاووس حلّی (متوفای 664 ق) گفته است: عقیده شیعه، عدم تحریف است. (10).

8. علامه حلّی (متوفای 726 ق) در جواب سید مهنّا گفته است: حق آن است که تغییر و تأخیر و تقدیم و افزایش و کاهش در قرآن نیست و پناه بر خدا از این عقیده و امثال آن، که موجب راهیابی شک به معجزه جاویدان پیامبر خداست، معجزه‏ای که به صورت تواتر نقل شده است. (11).

9. محقق اردبیلی (متوفای 993 ق) در مسأله لزوم به دست آوردن علم به این که آن چه می‏خواند، قرآن است، گفته است: باید این علم را از راه تواتر که علم‏آور باشد به دست آورد و تنها به شنیدن حتی از یک عادل اکتفا نکرد… و چون تواتر قرآن ثابت شده است، پس ایمن از اختلال است… علاوه بر این که در نوشته‏ها ضبط شده و حرف به حرف و حرکت به حرکت آن شمارش شده است. همچنین راه نگارش و راه‏های دیگر، گمانِ غالب بلکه یقین می‏آورد که چیزی بر آن افزوده یا از آن کاسته نشده است. (12).

10. قاضی نور اللَّه شوشتری (متوفای 1029 ق) گوید: وقوع تحریف در قرآن که به شیعه نسبت داده شده است، چیزی نیست که عقیده عموم شیعه امامیه باشد، گروهی اندک از آنان چنین سخنی گفته‏اند که در میان شیعه هم جایگاه معتبری ندارند. (13).

اگر سخنان علما را در این زمینه به نحو کامل بیاوریم، به درازا خواهد کشید. تا این جا حق به روشن‏ترین صورت آشکار شد. تنها چند شبهه و پاسخ به آنها مانده است. شگفت از اهل سنت، که شیعه را متهم به قول به تحریف می‏کنند و هجوم می‏آورند، در حالی که خودشان احادیث تحریف را در معتبرترین صحاح و مجموعه‏های حدیثی خود نقل می‏کنند.

حق آن است که بزرگان هر دو فرقه، از این وصله مبرّا هستند. جز این که گروهی از حشویّه اهل سنت و اخباریان شیعه به استناد برخی روایات بی‏ارزش، ادعای تحریف می‏کنند. آن چه را اهل سنت در کتاب‏های خود آورده‏اند یاد می‏کنیم.


1) الایضاح: 217 (بخاری آیه رجم را در صحیح خود، ج 8، ص 208 در باب رجم زنان باردار آورده است(.

2) اعتقادات صدوق: ص 93.

3) اوائل المقالات: ص 54 – 53.

4) آل عمران: 110.

5) بقره: 143.

6) مجموعة الرسائل، شیخ مفید: ص 366.

7) مجمع البیان: ج 1، ص 10، به نقل از المسائل الطرابلسیه، سیدمرتضی.

8) تبیان: ج 1، ص 3.

9) مجمع البیان: ج 1، ص 10.

10) سعد السعود: ص 144.

11) اجوبة المسائل المهنائیه: ص121.

12) مجمع الفائدة والبرهان: ج 2، ص 218.

13) آلاء الرّحمن: ج 1، ص 25.