به بررسی تفصیلی آیه دوم (آیه تطهیر) میپردازیم که پیرامون آن بحثهای فراوانی شده و کتابهایی در باره آن تألیف شده که به شبههها و پاسخ آنها پرداخته است.
مفسران در این که مقصود از «اهل بیت» در این آیه چیست، نظرات مختلفی دارند و مهمترین آنها دو نظریه است:
1. این که مقصود، دختر و داماد پیامبرصلی الله علیه وآله و دو فرزند آنان حسن و حسینعلیهم السلام است.
2. مقصود، همسران پیامبرصلی الله علیه وآله است.
پس از بررسی قابلیت لفظ برای شمول هر دو مقصود، باید دید کدام یک مراد است. قرائنی وجود دارد که به روشنی دلالت دارد که مقصود از این کلمه، جمع خاصی است که رابطه ویژهای با خاندان پیامبرصلی الله علیه وآله دارند، نه همه آنان که به این خاندان منسوباند. اما قرائن از این قرار است:
قرینه اول: لامِ عهد در «اهل البیت«
گاهی الف و لام در یک کلمه، معنای جنس را میرساند، مثل: «إِنَّ اْلإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ«. (1) گاهی در بر گیرنده همه افراد آن است، مثل «جاهِدِ الْکُفَّارَ وَ الْمُنافِقِینَ» (2) یعنی با همه کافران و منافقان بستیز. گاهی هم الف و لام عهد است و اشاره به مورد خاصی است. الف و لام در «البیت» نه جنس را میرساند، نه استغراق افراد را، چون نه میخواهد حکم جنس و طبیعت اهل بیت را بگوید، و نه میخواهد حکمی درباره همه خاندانها در جهان یا خانوادههای پیامبر را بیان کند و گرنه به جای مفرد، از کلمه جمع (بیوت) استفاده میکرد، همچنان که در اول آیه خطاب به همه همسران «بیوتکن» آمده است.
پس مقصود، معنای سوم است، یعنی خانواده خاص و مورد نظر. آیه اشاره به پاکی خاندان خاصی میکند که میان گوینده و مخاطب معلوم است. حال باید دید که آن خاندان و آن خانه کدام است؟ آیا خانه همسران آن حضرت است، یا خانه فاطمهعلیها السلام و شوهرش و دو فرزندش حسن و حسینعلیهم السلام؟
اولی که نیست، چون همه همسرانش یک خانه نداشتند که الف و لام اشاره به آن باشد. هر کدام در خانه جدا بودند و اگر یکی از آنها مقصود بود، آیه مخصوص به آن میشد در حالی که اتفاقی است که چنین نیست، به علاوه طبق این نظر، خانه فاطمهعلیها السلام خارج از آنها میشود، در حالی که روایات، گویای شمول آیه نسبت به خانه اوست و بحث بر سر این است که آیا همسران پیامبرصلی الله علیه وآله را هم در بر میگیرد یا نه؟
همه اینها بر این پایه است که مقصود از بیت، خانه ساخته شده از گچ و چوب و آجر باشد، که روشن شد متعین آن است که بر خانه خاصی اشاره باشد و آن خانه جز خانه فاطمهعلیها السلام نیست. چون جز آن خانه، خانه خاصی که صلاحیت حمل آیه بر آن را داشته باشد نیست.
اما اگر بگوییم که مقصود از بیت و خانه، همچنان که خانه ساخته شده از خاک و گل است، گاهی هم مقصود از آن، خاندان است، مثل «بیت نبوت«، «بیت وحی«، نوعی تشبیه به محسوس شده است. ناچار باید مقصود، کسانی باشند که منتسب به نبوت و وحیاند و رابطه معنوی خاص با این خاندان دارند که با توجه به آن، اهل این خانه به شمار میآیند. آن ارتباط ویژه، همان پاکی روح و فکر است و شامل هر کسی که صرفاً ارتباط سببی و نسبی داشته باشد نمیشود.
زمخشری در تفسیر خود، با توجه به این نکته میگوید: این که آیه مربوط به همسر ابراهیم، او را اهل آن خانه به شمار آورده، برای آن است که او در خانه آیات الهی و مهبط معجزات و امور خارقالعاده بود، او میبایست با وقار باشد و پیراسته از آن چه زنان دیگر که در غیر خاندان نبوت رشد یافتهاند، باید به جای تعجّب، خدا را تسبیح و تمجید کند. فرشتگان هم در جمله «رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ» (3) به این نکته اشاره کردهاند و هدف این بوده که بگویند خدای عزیز با امثال اینها شما را گرامی داشته و به نعمت خویش مخصوص ساخته است. (4).
بنابراین، آیه را نمیتوان به همه کسانی که از راه پیوندهای جسمانی به خانهای حتّی خانه فاطمهعلیها السلام مرتبطاند تفسیر کرد، مگر آن که آن رابطهها و زمینههای معنوی مورد اشاره، وجود داشته باشد. همه کسانی که خانه را به خانه ساخته شده از سنگ و خاک تفسیر کردهاند، بیراهه رفتهاند.
گفتگوی ظریفی میان امام باقرعلیه السلام و مفسّر معروف، «قتاده» اتفاق افتاده که امامعلیه السلام، او را به همین نکته آگاهانیده است. وقتی قتاده در برابر امامعلیه السلام نشست، گفت: من در برابر فقها و در مقابل ابنعباس نشستهام، تا کنون چنین اضطراب درونی که در مقابل شما به من دست داده، برایم پیش نیامده است. امام باقرعلیه السلام پرسید: وای بر تو، میدانی کجایی؟ تو در برابر خانههایی هستی که خداوند اجازه داده تا رفعت یابند و نام خدا در این خانهها یاد شود. مردانی صبح و شام در این خانهها خدا را یاد میکنند که هیچ داد و ستدی آنان را از یاد خدا و برپایی نماز و ادای زکات باز نمیدارد. (5) تو آنجایی و آنان ماییم. قتاده گفت: به خدا راست گفتی فدایت شوم. به خدا این خانهها، خانههای سنگ و گِل نیست. (6).
این قرینه، مفسّر را بر میانگیزد تا در باره کسانی که با رشتههای خاصی به این خانه پیوستگی دارند تحقیق کند. پس سخن آنان که مقصود از اهل بیت را همسران پیامبرصلی الله علیه وآله میدانند درست نیست، چون آن رشتههای خاصّ پیوند، میان آنان و آن خاندان وجود نداشته است، نهایت چیزی که بوده، آن است که آنان زنانی مسلمان بودند.
قرینه دوم: مذکر بودن ضمیرها
خدای سبحان، وقتی همسران پیامبرصلی الله علیه وآله را خطاب میکند، ضمیر مؤنث به کار میبرد، اما وقتی به «اِنَّما یُریدُ اللّه…» میرسد، ضمیر خطاب را از مؤنث به مذکر تغییر میدهد (عنکم، یطهرکم(. اگر مقصود همسران پیامبرصلی الله علیه وآله بودند، چرا ضمیر عوض شده است؟ در حالی که در قسمتهای مربوط به همسران پیامبرصلی الله علیه وآله، همه افعال و ضمائر، مؤنث است (لستُنَّ، اتّقیتُنَّ، لا تَخضَعْنَ، قُلنَ، قَرْنَ، بیوتِکُنَّ، اَقِمْن، آتینَ، أطعْنَ، واذکُرنَ، بیوتکنّ(. چرا به ضمیر مذکر عدول کرده است؟ آیا این نشان نمیدهد که مقصود از اهل بیت، همسران پیامبرصلی الله علیه وآله نیستند؟
قرطبی در تفسیر خود سعی کرده از این اشکال، چنین پاسخ دهد که مذکر آمدن ضمیر به لحاظ «اهل» است. مثلاً کسی به رفیقش میگوید: اهل تو چگونهاند؟ منظورش همسر یا همسران است. او هم میگوید «هُم بخیر» – خوبند (یعنی با ضمیر مذکر…) (7) لیکن این تلاش، بیهوده است. بر فرض هم عرب چنین کاربردی داشته باشد، جایی است که «اهل» اول ذکر شود، سپس ضمیر به آن برگردد، نه برعکس. در حالی که در آیه شریفه یکی از دو ضمیر (عنکم) قبل از «اهل البیت» است. به علاوه، استشهاد به آیه مربوط به همسر ابراهیم نادرست است، چون خطاب در آن به حضرت ابراهیم و همسر اوست، نه فقط به همسرش، پس میتوان از بابِ تغلیبِ برتر، ضمیر را مذکر آورد، در حالی که در این آیه، فرض بر این است که درباره فقط همسران پیامبر است، پس جایی برای تغلیب نیست.
قرینه سوم: عدول از سیاق
آیات مربوط به همسران پیامبرصلی الله علیه وآله، از آیه 28 آغاز میشود و به آیه 34 ختم میگردد. در این آیات، همسران پیامبرصلی الله علیه وآله را یک بار با تعبیر «الأزواج» و دو بار با تعبیر «نساء النبی» خطاب کرده که هر دو صریح در همسران اویند. به چه دلیل از این تعبیر عدول کرده و «اهل البیت» فرموده؟ عدول از آن سیاق، قرینه است که مخاطب به اهل بیت، غیر از مخاطب با آن دو تعبیر است.
این سه قرینه یقین میآورد که مراد از اهل بیت، همسران پیامبرصلی الله علیه وآله نیستند. اما این که مصداق آن چه کسانیاند، در احادیث فراوان پیامبرصلی الله علیه وآله بیان شده است.
1) عصر: 2.
2) توبه: 73.
3) هود: 73.
4) کشّاف: ج2، ص107.
5) فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ…» (نور: 37 – 36(.
6) کافی: ج 6، ص 257 – 256.
7) جامع الاحکام: ج 14، ص 182.