جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

فاطمه زهرا در کلام پیامبر

زمان مطالعه: 2 دقیقه

حضرت فاطمه زهراعلیها السلام دختر پیامبر اکرم‏صلی الله علیه وآله کوثر فیض بخشی است که خداوند متعال به وجود او، شماتت دشمنان پیامبر را که آن حضرت را بی‏نسل و فرزند توصیف می‏کردند، پاسخ داده و سوره کوثر را نازل فرموده است: «إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ…«.

سرور زنان عالم، نزد پیامبرصلی الله علیه وآله جایگاه والایی داشت، تا آن جا که در باره او فرمود:

»فاطمة بَضعةٌ مِنّی، فَمن اَغضبها فقد اَغْضَبنی«؛ (1) فاطمه پاره تن من است، هر که او را به خشم آورد، مرا به خشم آورده است.

به خشم آوردن پیامبرصلی الله علیه وآله، آزار او را در پی دارد و هر که او را بیازارد، عذابی دردناک دارد.

خداوند فرموده است: «آنان که پیامبر خدا را آزار می‏دهند، عذابی دردناک برای آنان است.» (2).

در روایتی دیگر است که آن حضرت، خشم و رضای او را موجب خشم و رضای خداوند دانسته و فرموده است: «ای فاطمه! خداوند به خاطر خشم تو خشم می‏گیرد و با رضای تو راضی می‏شود.» (3).

این، مقام والایی برای حضرت زهراعلیها السلام است که خشم و رضای او معیار خشم و رضای خداوند به حساب آمده و این بر عصمت او دلالت می‏کند. خداوند چون عادل است و حکیم، جز بر کافر و گنهکار غضب نمی‏کند و جز از مؤمن و مطیع، راضی نمی‏شود. حضرت فاطمه در سایه این کرامت، در زبان پیامبر اکرم‏صلی الله علیه وآله سرور زنان جهان گشت و آن حضرت فرمود:

ای فاطمه! آیا نمی‏خواهی سرور زنان جهان و سرور زنان مؤمن و سرور زنان این امت باشی؟» (4).

با آن که حضرت زهراعلیها السلام معصوم است و گناه نمی‏کند، لیکن پیامبر نیست، چون میان عصمت و نبوت تلازمی نیست. حضرت مریم نیز به تصریح قرآن کریم معصوم بود «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاکِ وَطَهَّرَکِ وَاصْطَفاکِ عَلی نِساءِ الْعالَمِینَ«، (5) اما پیامبر نبود. خبر دادن از پاکی مریم پس از برگزیدگی او، بر پاکی او از گناهان و مخالفت او با آیین شرک که در زمان او حاکم بود دلالت می‏کند. اما این که پیامبر نبود، روشن است و نیازی به بیان نیست، پس دختر خاتم انبیا نیز سرور زنان جهان است و همچون مریم پاک، معصوم است و پیامبر نیست.

در بیان فضایل حضرت زهراعلیها السلام به همین اندک بسنده می‏کنیم، چرا که بحث کامل در این مورد، تألیف مستقلّی را می‏طلبد.


1) فتح الباری (شرح صحیح بخاری(: ج 7، ص 84؛ صحیح بخاری: ج 6، ص 491، (باب علامات النبوه) و ج8، ص110، (باب المغازی(.

2) توبه: 61.

3) مستدرک حاکم: ج 3، ص 154؛ مجمع الزواید: ج 9، ص 203.

4) همان، ص 156.

5) آل عمران: 42.