اختلاف قرّاء در اینکه «ارجلکم» را به فتح یا کسره بخوانند، تأثیری در دلالت آیه بر وجوب مسح ندارد و هر دو قرائت بدون اشکال بر مسح منطبق میشود.
توضیح: نافع، ابن عامر و عاصم به روایت حفص، ارجلَکم (با نصب) خواندهاند و همین قرائت مشهور در قرآنهای رایج در هر دوره و نسل بوده است. ابنکثیر، حمزه، ابوعمرو و عاصم به روایت ابوبکر به کسره خواندهاند، ما میگوییم: بیشک هر دو قرائت بر مسح تطبیق میکند. قرائت به کسره قویترین گواه بر این است که عطف به «رؤسکم» است، چون جز این راه دیگری ندارد. پس باید پاها را مسح کشید. اما قرائت به فتحه بنابراین است که به محلّ «برؤسکم» عطف شود، چون محلاً منصوب است تا مفعول باشد، پس تنها پاها را باید مسح کرد و عطف به محل، در ادبیات عرب رواج دارد و در قرآن هم آمده است (مثل آیه 3 سوره توبه که رسول، عطف به محل «اللَّه» شده که مرفوع است) (1) پس اختلاف قرائتها تأثیری در تعیّن مسح ندارد. بعداً باز به این دو قرائت در مورد شستن خواهیم پرداخت.
گروهی از علمای اهل سنت نیز تصریح کردهاند که آیه دلالت بر مسح میکند و «ارجلکم» را عطف به «رؤسکم» دانستهاند و گفتهاند عاملش «وامسحوا» است. اکنون به چند نمونه اشاره میکنیم:
1- ابنحزم گوید: در مورد دوپا، قرآن بر مسح نازل شده است، چه لام در «ارجلکم» را مکسور بخوانیم یا مفتوح، به هر حال عطف به «رؤوس» است، یا عطف به لفظ آن یا به محلش و جز آن روا نیست. (2).
رازی گوید: قرائت به کسره اقتضا دارد که «ارجل» عطف به «رؤوس» باشد و پا را هم مثل سر باید مسح کشید. امّا قرائت به فتحه نیز گفتهاند که موجب مسح است، چون «وامسحوا برؤوسکم» در محلّ نصب است، ولی به وسیله «با» مجرور شده است، پس اگر بتوان «ارجل» را بر «رؤوس» عطف کرد، میتوان «ارجل» را مفتوح خواند تا عطف به محلّ «رؤوس» باشد و با کسره عطف به ظاهرش، این مشهور نظر نحویان است. (3).
2- شیخ سندی حنفی پس از آنکه ظاهر قرآن را دالّ بر مسح میداند، میگوید: از این جهت مسح ظاهر قرآن است که قرائت به کسره در آن ظهور دارد و قرائت به فتح در صورتی است که عطف به محلّ بدانیم. (4).
شاید همین مقدار از نقلها کافی باشد تا تبیین کند که هر دو قرائت، تنها مسح را تأیید میکنند و بدون اشکال بر آن منطبقاند.
1) أَنَّ اللَّهَ بَرِیءٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ وَ رَسُولُهُ«.
2) المحلّی: ج2، ص56.
3) التفسیر الکبیر: ج11، ص161.
4) شرح سنن ابن ماجه: ج1، ص8.