جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

مسح بر پا در احادیث نبوی

زمان مطالعه: 6 دقیقه

از دلالت آیه روشن شد که واجب در مورد پاها مسح است و چون این آیه در اواخر عمر شریف پیامبرصلی الله علیه وآله نازل شده و پس از آن هم نسخ نشده است، خودش کافی است که مقصود را برساند. جز اینکه برای تأکید مطلب آنچه را از پیامبرصلی الله علیه وآله و اصحاب وی در مورد مسح بر پا نقل شده می‏آوریم و بدون ذکر سندها به جهت اختصار تنها متن احادیث را ذکر می‏کنیم.

روایات پیغمبرصلی الله علیه وآله درباره مسح پا

1- بسر بن سعید گوید: عثمان آمد و آب برای وضو طلبید، مضمضه و استنشاق کرد، سپس سه بار صورتش را و سه بار دستانش را شست، سر و پاهایش را سه بار مسح کشید سپس گفت: دیدم که پیامبر خداصلی الله علیه وآله اینگونه وضو می‏گرفت، ای جماعت، آیا همین طور است؟ گروهی از اصحاب پیامبر که نزد او بودند، گفتند: آری. (1).

2- حمران گوید: عثمان آب طلبید، وضو گرفت، سپس خندید، سپس گفت: نمی‏پرسید چرا می‏خندم؟ گفتند: برای چه می‏خندی؟ گفت: دیدم که پیامبر خداصلی الله علیه وآله همین‏گونه وضو گرفت، مضمضه و استنشاق کرد و صورت و دستهایش را سه بار شست و سرش و روی پایش را مسح کشید. (2).

3- در مسند عبداللَّه بن زید مازنی است: پیامبرصلی الله علیه وآله وضو گرفت، صورت خود را سه بار و دستانش را دو بار شست و سر و پاهایش را دو بار مسح کشید. (3).

4- ابومطر گوید: در مسجد همراه علی‏علیه السلام نشسته بودیم که مردی نزد او آمد و گفت: وضوی پیامبر خداصلی الله علیه وآله را به من نشان بده. امام، قنبر را طلبید و فرمود: ظرف آبی بیاور. حضرت سه بار دست‏ها و صورتش را شست، انگشت در دهان برد و سه بار استنشاق کرد، سه بار دستان خود را شست، یک بار سرش را و پاهایش را تا برآمدگی روی پا مسح کشید، در حالی که آب از محاسنش به سینه‏اش می‏چکید، پس از وضو نفسی بالا کشید و فرمود: کجاست آنکه از وضوی پیامبرصلی الله علیه وآله می‏پرسید؟ وضوی رسول خداصلی الله علیه وآله این چنین بود. (4).

5- عباد بن تمیم از پدرش نقل می‏کند: رسول خداصلی الله علیه وآله را دیدم که وضو گرفت و آب را بر محاسن و پاهایش کشید. (5).

6- علی بن ابی‏طالب‏علیه السلام فرمود: من چنین می‏دیدم که زیر پاها برای مسح کشیدن سزاوارتر از روی پاهاست. تا اینکه دیدم رسول خداصلی الله علیه وآله روی پاها را مسح می‏کشید. (6).

7- رفاعة بن رافع گوید: شنید که رسول خداصلی الله علیه وآله می‏فرمود: نماز هیچ کدامتان جایز نیست تا آنکه وضوی کامل آنگونه که خدا فرموده بگیرد، صورتش و دستانش را تا آرنج‏ها بشوید و سر و پاهایش را تا روی پا مسح بکشد. (7).

8- عبداللَّه بن عمرو گوید: در یکی از سفرها که با پیامبرصلی الله علیه وآله بودیم، آن حضرت از ما عقب افتاده بود، به ما رسید، وقت نماز نزدیک بود و ما وضو می‏گرفتیم و به پاهایمان مسح می‏کشیدیم. حضرت دو سه بار با صدای بلند فرمود: وای بر آیندگان از آتش. (8).

9- عباد بن تمیم مازنی از پدرش نقل می‏کند: رسول خداصلی الله علیه وآله را دیدم که وضو می‏گرفت و بر پاهایش آب را می‏کشید. (9).

10 – اوس بن ابی‏اوس ثقفی گوید: پیامبرصلی الله علیه وآله را دیده که سراغ قمقمه آب قومی در طائف رفت و وضو گرفت و بر پاهایش مسح کشید. (10).

11- رفاعة بن رافع گوید: نزد پیامبر خداصلی الله علیه وآله نشسته بودم، مردی وارد مسجد شد و نماز خواند. پس از نماز، خدمت پیامبرصلی الله علیه وآله آمد و بر او و دیگران سلام داد. پیامبرصلی الله علیه وآله فرمود: برگرد و نماز بخوان، چون نماز نخوانده‏ای. مرد شروع کرد به نماز و ما به او می‏نگریستیم و نمی‏دانستیم نمازش چه اشکالی دارد. خدمت پیامبرصلی الله علیه وآله آمد و بر او و حاضران سلام داد. پیامبرصلی الله علیه وآله سلامش را پاسخ داد و فرمود: برگرد نماز بخوان، نماز نخوانده‏ای، همام گوید: پیامبرصلی الله علیه وآله او را دو یا سه بار دستور داد نمازش را بخواند. مرد به آن حضرت گفت: نمی‏دانم کجای نمازم عیب دارد؟

رسول خداصلی الله علیه وآله فرمود: نماز هیچ یک از شما کامل نیست تا آنکه وضوی کامل آنگونه که خدا فرموده است بگیرد، صورت و دستانش را تا آرنج‏ها بشوید و سر و پاهایش را تا برآمدگی روی پا مسح کند، سپس خدا را تکبیر و ثنا گوید، سوره حمد و آنچه مأذون و میسّر است بخواند، سپس تکبیر گوید، رکوع کند و دست‏ها را بر زانو بگذارد تا مفصل‏ها آرام بگیرد، سپس بگوید: «سمع اللَّه لمن حمده«، پس بایستد تا قامتش راست شود، باز تکبیر گفته به سجود رود و چهره بر خاک نهد تا اندامش آرام گیرد. باز تکبیر بگوید و بنشیند و پشتش صاف شود… و نماز را همین‏طور تا چهار رکعت توصیف کرد تا پایان، آنگاه فرمود: نماز هیچ کدامتان کامل نیست تا اینکه چنین کند. (11).

12- ابن عباس گوید: نزد عمر، سعد و عبداللَّه بن عمر سخن از مسح بر پاها شد. عمر بن خطاب گفت: سعد از تو فقیه‏تر است. سپس گفت: ای سعد، ما انکار نمی‏کنیم که پیامبر خداصلی الله علیه وآله مسح بر پاها کرد، ولی آیا پس از نزول سوره مائده هم مسح کرد؟ سوره مائده که آخرین سوره بود قبل از برائت، همه چیز را تبیین کرده است. (12).

13- از عروة بن زبیر روایت است که چون در آغاز بعثت، جبرئیل بر پیامبرصلی الله علیه وآله نازل شد، با اعجاز چشمه آبی جوشاند و وضو گرفت در حالی که محمدصلی الله علیه وآله به او نگاه می‏کرد. صورت و دستهایش را تا آرنج شست و بر سر و پاهایش مسح کشید. حضرت محمدصلی الله علیه وآله هم همانگونه انجام داد که دید جبرئیل انجام می‏دهد. (13).

عبدالرحمان بن جبیر نقل می‏کند از پدرش، که ابوجبیر همراه با دخترش که پیامبرخداصلی الله علیه وآله با او ازدواج کرده بود خدمت پیامبر آمد. رسول خداصلی الله علیه وآله آبی طلبید، دستانش را شست و تمیز کرد، سپس دهانش را مضمضه کرد و آب استنشاق نمود، سپس صورت و دستانش را تا آرنج سه بار شست و سر و پاهایش را مسح کشید. (14).

تا اینجا روایاتی از پیامبر اکرم‏صلی الله علیه وآله بود که به آنها برخوردیم که همه دلالت دارد بر اینکه سخن و عمل آن حضرت بر مسح بوده است، نه شستن.

صحابه و تابعین و مسح پاها

15- صفیان گوید: علی‏علیه السلام را دیدم که وضو گرفت و روی پاها را مسح کشید. (15).

16- حمران گوید: عثمان را دیدم که آب طلبید، سه بار دستهایش را شست، مضمضه و استنشاق کرد، سه بار صورتش را و سه بار دو ذراع خود را شست و سر و پشت پایش را مسح کشید. (16).

17- عاصم احول از انس نقل می‏کند: قرآن به مسح نازل شده و سنت به شستن، و سند این حدیث صحیح است. (17).

18- عکرمه از ابن عباس نقل می‏کند: وضو، دو شستن است و دو مسح. (18).

19- عبداللَّه عتکی از عکرمه نقل می‏کند: پا شستن ندارد، آنچه درباره پاها نازل شده است مسح است. (18).

20- جابر از حضرت باقرعلیه السلام نقل می‏کند: بر سر و پاهایت مسح بکش. (18).

21- ابن علیة بن داود از عامر شعبی نقل می‏کند که گفت: مسح بر پاهاست، آیا نمی‏بینی در تیمم، اعضای شستن مسح دارد و اعضای مسح کردنی حکمی ندارد. (18).

22- عامر شعبی گوید: آنچه در وضو شسته می‏شود، در تیمم باید مسح کشیده شود و آنچه در وضو مسح می‏شود یعنی سر و پاها، در تیمم حکمی ندارد. (18).

23- عامر شعبی گوید: آنچه با آب باید شسته شود، در تیمم امر شده که بر خاک مسح شود و آنچه مأمور به مسح به آب بوده، تکلیفی ندارد. (18).

24- یونس گوید: کسی که همراه عکرمه بود تا واسط برایم نقل کرد که ندیدم او را که پاهایش را بشوید، بلکه بر آنها مسح می‏کشید تا از آنجا بیرون آمد. (18).

25- قتاده در تفسیر آیه «فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ…» گفته است: خدا دو شستن و دو مسح را واجب ساخته است. (18).

26- موسی بن انس به ابی‏حمزه گفته است: با حجاج بودیم که در اهواز برای ما خطبه خواند و سخن از وضو گفت و افزود: صورت و دستهایتان را بشویید و سرها و پاهایتان را مسح کنید. چیزی از آدمی‏زاده کثیف‏تر از پاهایش نیست. پس زیر و روی پاها و پشت آنها را بشویید. انس گوید: خدا راست فرموده و حجّاج دروغ گفته است. خدا می‏فرماید: سرها و پاهایتان را مسح بکشید. هرگاه انس پاهایش را مسح می‏کشید، آنها را خیس می‏کرد. ابن کثیر هم سند این حدیث را صحیح دانسته است. (19).

27- شعبی گوید: جبرئیل مسح را آورده است، آیا نمی‏بینی که در تیمم، آنچه شستنی است مسح می‏شود و آنچه مسح کشیدنی است رهاست؟ (20).

28- اسماعیل گوید: به عامر شعبی گفتم: بعضی می‏گویند جبرئیل، شستن پاها را نازل کرده است، گفت: جبرئیل، مسح را آورده است. (21).

29- نزال بن سبره گوید: علی‏علیه السلام آبی طلبید، وضو گرفت، سپس روی کفش‏ها و قدم‏هایش مسح کشید، سپس وارد مسجد شد، کفش‏هایش را درآورد سپس نماز خواند. (22).

30 – ابو ظبیان گوید: علی‏علیه السلام را دیدم که شلواری زرد و جامه‏ای راه راه پوشیده بود و در دستش نیزه‏ای بود. کنار دیوار زندان آمد، سپس فاصله گرفت، وضو ساخت و بر کفش و قدم‏هایش مسح کشید، سپس وارد مسجد شد، کفش‏هایش را در آورد و نماز خواند. (23).

اینها اندکی از بسیار بود، هر که منابع حدیثی را کاوش کند به نمونه‏هایی بیش از آنچه ما در این نگاه گذرا برخوردیم، بر می‏خورد.


1) مسند احمد: ج1، ص109، حدیث 489.

2) کنز العمّال: ج9، ص436، حدیث 26863.

3) همان: ص451، حدیث 26922.

4) همان، ص448، حدیث 26908.

5) همان: ص429، حدیث 26822.

6) مسند احمد: ج1، ص153، شماره 739 و ص 183، شماره 91.

7) سنن ابن ماجه: ج1، ص156، شماره 460؛ سنن نسائی: ج2، ص226.

8) صحیح بخاری: ج1، ص23، حدیث 1.

9) سنن ابن ماجه: ج1، حدیث 460.

10) تفسیر طبری: ج6، ص86، المعجم الکبیر: ج1، ص221 شماره 603.

11) المستدرک حاکم: ج1، ص241.

12) الدرّ المنثور: ج3، ص29.

13) الخصائص الکبری: ج1، ص94.

14) اسد الغابه: ج5، ص156.

15) مسند احمد: ج1، ص200، حدیث 1018.

16) کنز العمال: ج5، ص106.

17) تفسیر طبری: ج6، ص82.

18) همان.

19) جامع البیان: ج6، ص82؛ محاسن التأویل: ج6، ص111؛ تفسیر القرآن العظیم: ج2، ص27.

20) تفسیر القرآن العظیم: ج2، ص27.

21) همان: ص25.

22) کنز العمال: ج9، ص435، شماره 26856.

23) همان: ج5،ص126.