جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

جمع بین دو نماز در حضر و حال اختیار، در روایات

زمان مطالعه: 8 دقیقه

روایات بسیاری از پیامبر خداصلی الله علیه وآله نقل شده که جمع بین دو نماز را در حضر و در حالت اختیار جایز می‏داند و در صحاح و سنن و مسانید نقل شده است. ابتدا آنچه را مسلم روایت کرده، با سند و متن می‏آوریم، سپس به نقل دیگران می‏پردازیم.

1- یحیی بن یحیی از مالک، از زبیر از سعید بن جبیر، از ابن عباس نقل می‏کند که گفت: رسول خداصلی الله علیه وآله ظهر و عصر را با هم، و مغرب و عشاء را با هم خواند، بدون حالت خوف و سفر.

2- احمد بن یونس و عون بن سلام، هر دو از زهیر نقل کرده‏اند، زهیر از پدرش، از سعید بن جبیر، از ابن عباس که گفت: رسول خداصلی الله علیه وآله نماز ظهر و عصر را در مدینه، بدون خوف و سفر با هم خواند. پدر زهیر گوید: از سعید پرسیدم: چرا چنین کرد؟ گفت: همین سؤال را من از ابن عباس پرسیدم، گفت: می‏خواست کسی از امتش به حرج و زحمت نیفتد.

3- ابوبکر بن ابی‏شیبه و ابوکریب هر دو از ابومعاویه نقل کرده‏اند و ابوکریب و ابوسعید اشج گفته‏اند که وکیع و ابی‏کریب از اعمش، از حبیب بن ابی‏ثابت، از سعید بن جبیر از ابن عباس نقل کرده‏اند که پیامبر خداصلی الله علیه وآله در مدینه بدون حالت خوف و باران، ظهر و عصر را و مغرب و عشاء را با هم خواند. وکیع گوید: به ابن عباس گفتم: چرا چنین کرد؟ گفت: تا امتش به زحمت نیفتند.

در نقل ابی‏معاویه است: به ابن عباس گفته شد: با این کار چه قصدی داشت؟ گفت: خواست امتش به زحمت نیفتند.

4- ابوبکر بن ابی‏شیبه، از سفیان بن عُیینه، از عمرو، از جابر بن زید، از ابن عباس نقل کرده‏اند که گفته است: با پیامبرصلی الله علیه وآله هشت رکعت را و هفت رکعت را به صورت جمع خواندم. گفتم: ای ابا الشعتاء، فکر می‏کنم ظهر را به تأخیر انداخته و عصر را مقدم داشته و مغرب را دیرتر و عشاء را زودتر خوانده است. گفت: من نیز اینگونه گمان دارم. (1).

اگر به جمع ظاهری برگردد، گمانش گمان بی‏دلیل است یعنی حقی را اثبات نمی‏کند و مخالف احادیث فراوانی است که از ابن عباس نقل شده است.

5- ابوالربیع زهرانی از حماد بن زید، از عمرو بن دینار، از جابر بن زید از ابن عباس نقل می‏کنند که:

رسول خداصلی الله علیه وآله در مدینه هفت و هشت را خواند، (2) ظهر و عصر و مغرب و عشاء را.

6- ابوالربیع زهرانی از حماد، از زبیر بن خریت، از عبداللَّه بن شقیق نقل می‏کند: روزی ابن عباس پس از عصر بر ما خطبه خواند، تا آنکه خورشید غروب کرد و ستاره‏ها آشکار شدند و مردم می‏گفتند: نماز، نماز. مردی از بنی‏تمیم نزد او آمد و با قاطعیت می‏گفت: نماز، نماز. ابن عباس گفت: ای بی‏مادر، آیا به من سنت می‏آموزی؟ سپس گفت: رسول خداصلی الله علیه وآله را دیدم که ظهر و عصر را و مغرب و عشاء را با هم می‏خواند. عبداللَّه بن شقیق گوید: در دلم از این سخن تردیدی پیش آمد. پیش ابوهریره رفتم و پرسیدم، او سخن ابن عباس را تصدیق کرد.

7 – ابن ابی‏عمر، از وکیع، از عمران بن حدیر، از عبداللَّه بن شقیق عقیلی نقل می‏کند: مردی به ابن عباس گفت: نماز و او ساکت شد. باز هم گفت: نماز او ساکت شد، بار سوم گفت: نماز و او ساکت شد، سپس گفت: ای بی‏مادر، آیا به ما نماز یاد می‏دهی؟ ما در زمان پیامبر خداصلی الله علیه وآله دو نماز را با هم می‏خواندیم. (3).

اینها را مسلم در صحیح خود نقل کرده بود، اما نقل دیگران:

8- بخاری از ابن عباس نقل می‏کند: پیامبرصلی الله علیه وآله در مدینه هفت و هشت را خواند، ظهر و عصر را، و مغرب و عشاء را. ایوب گفت: شاید در شب بارانی بوده؟ گفت: شاید. (4).

9- بخاری از جابر بن زید از ابن عباس نقل می‏کند: پیامبرصلی الله علیه وآله هفت تا را با هم و هشت تا را با هم خواند. (5).

10 – بخاری به صورت مرسل از ابن عمر و ابوایّوب و ابن عباس نقل می‏کند: پیامبرصلی الله علیه وآله مغرب و عشاء را با هم خواند. (6).

11- ترمذی از سعید بن جبیر از ابن عباس نقل می‏کند: رسول خداصلی الله علیه وآله در مدینه، بی‏آنکه خوف و باران باشد، ظهر و عصر را با هم و مغرب و عشاء را با هم خواند. به ابن عباس گفتند: چه قصدی داشت؟ گفت می‏خواست امتش به زحمت نیفتند.

ترمذی پس از نقل حدیث ابن عباس گوید: بدون وجه از او روایت شده است. این را جابر بن زید و سعید بن جبیر و عبداللَّه بن شقیق عقیلی روایت کرده‏اند. (7).

12- امام احمد از قتاده نقل کرده است: گوید شنیدم جابر بن زید از ابن عباس نقل کرد: رسول خداصلی الله علیه وآله در مدینه بدون خوف و باران، ظهر و عصر را و مغرب و عشاء را با هم خواند. به ابن عباس گفتند: از این کار چه قصدی داشت؟ گفت: می‏خواست امتش به زحمت نیفتند. (8).

13- امام احمد از سفیان از عمر نقل کرده که جابر بن زید خبر داد که از ابن عباس شنیده که می‏گفت: با رسول خداصلی الله علیه وآله هشت رکعت را با هم و هفت رکعت را با هم خواندم. گفتم: ای ابن شعثاء، فکر می‏کنم ظهر را به تأخیر انداخته و عصر را زودتر خوانده و مغرب را به تأخیر انداخته و عشاء را زودتر خوانده است. گفت: من نیز چنین گمان دارم. (9).

14- امام احمد از عبداللَّه بن شقیق نقل کرده که روزی ابن عباس پس از عصر بر ما خطبه خواند، تا آنکه خورشید غروب کرد و ستاره‏ها آشکار شدند و مردم پیوسته می‏گفتند: نماز. در آن میان مردی از بنی تمیم بود و مرتب می‏گفت: نماز. نماز. ابن عباس عصبانی شد و گفت: آیا به من سنت می‏آموزی؟ من شاهد بودم که رسول خداصلی الله علیه وآله ظهر و عصر را با هم و مغرب و عشاء را با هم خواند. عبداللَّه گوید: در دلم از این سخن تردیدی پیش آمد، ابوهریره را دیده از او پرسیدم، موافق او بود. (10).

15- مالک از سعید بن جبیر از عبداللَّه بن عباس نقل می‏کند: رسول خداصلی الله علیه وآله ظهر و عصر را با هم، و مغرب و عشاء را با هم خواند، بدون حالت خوف و سفر. (11).

16- ابوداود از سعید بن جبیر از عبداللَّه بن عباس نقل می‏کند: پیامبر خداصلی الله علیه وآله ظهر و عصر را با هم و مغرب و عشاء را با هم خواند، بدون حالت خوف و سفر. مالک گوید: فکر می‏کنم در باران بود. (12).

17- ابوداود از جابر بن زید از ابن عباس نقل می‏کند: پیامبر خداصلی الله علیه وآله در مدینه نماز هشت و هفت را با ما خواند، ظهر و عصر را و مغرب و عشاء را. ابوداود گوید: صالح مولای توأمه هم از ابن عباس این را نقل کرده که او گفته است: در غیر باران. (13).

18- نسائی از سعید بن جبیر از ابن عباس نقل می‏کند: رسول خداصلی الله علیه وآله بدون آنکه خطر یا سفر باشد، ظهر و عصر را با هم و مغرب و عشاء را با هم خواند. (14).

19- نسائی از سعید بن جبیر از ابن عباس نقل می‏کند: پیامبرصلی الله علیه وآله در مدینه، دو نماز ظهر و عصر را و مغرب و عشاء را با هم می‏خواند، بدون خوف و باران. گفتند: چرا؟ گفت: تا بر امتش زحمتی نباشد. (15).

20- نسائی از ابی‏الشعثاء از ابن عباس نقل می‏کند: پشت سر رسول خداصلی الله علیه وآله نماز خواندم هشت تا را با هم و هفت تا را با هم. (15).

21- نسائی از جابر بن زید از ابن عباس نقل می‏کند که وی در بصره نماز اول و عصر را بدون فاصله‏ای بین آن دو خواند، نیز مغرب و عشاء را با هم خواند. به خاطر اینکه کار داشت، ابن عباس می‏پنداشت در مدینه، همراه پیامبر خداصلی الله علیه وآله ظهر و عصر را با هم و بدون فاصله میان آنها خوانده است. (16).

22- حافظ عبدالرزاق از داود بن قیس، از صالح مولای توأمه نقل کرده که شنید ابن عباس می‏گفت: رسول خداصلی الله علیه وآله در مدینه نماز ظهر و عصر را با هم و مغرب و عشاء را با هم خواند، بدون حالت سفر یا باران. گوید: به ابن عباس گفتم: فکر می‏کنی چرا چنین کرد؟ گفت: فکر می‏کنم برای توسعه بر امتش. (17).

23- عبدالرزاق از ابن عباس نقل می‏کند: رسول خداصلی الله علیه وآله در مدینه بدون حالت سفر و خوف، ظهر و عصر را با هم خواند، به ابن عباس گفتم، فکر می‏کنی چرا چنین کرد؟ گفت: می‏خواست هیچ یک از امتش در زحمت نیفتد. (18).

24- عبدالرزاق از عمرو بن دینار نقل می‏کند که ابوالشعثاء از ابن عباس نقل کرده است که: پشت سر پیامبرصلی الله علیه وآله در مدینه هشت رکعت با هم و هفت رکعت با هم خواندم. ابن جریج گوید: به ابی‏الشعثاء گفتم: من فکر می‏کنم پیامبرصلی الله علیه وآله کمی نماز ظهر را تأخیر انداخته و کمی هم نماز عصر را جلو انداخته است، ابوالشعثاء گفت: من هم چنین فکر می‏کنم. (19).

می‏گوییم: آنچه ابن جریج فکر کرده و آنچه ابوالشعثاء تصدیقش کرده، گمانی است که به حق نمی‏رساند. حاصل آن این است که این با هم خواندن صوری بوده نه حقیقی. روشن خواهد شد که اینگونه تحلیل ضعیف است و اینگونه با هم خواندن، بیشتر از جداجدا خواندن به زحمت می‏اندازد، چون شناخت اواخر وقتِ نماز اول و اوایل وقت نماز دوم، دشوارتر از جمع بین دو نماز است.

25- عبدالرزاق از عمرو بن شعیب، از عبداللَّه بن عمر نقل می‏کند: رسول خداصلی الله علیه وآله در حالی که مقیم بود نه مسافر، نماز ظهر و عصر را با ما با هم خواند، مردی به ابن عمر گفت: فکر می‏کنی چرا چنین کرد؟ گفت: تا اگر کسی جمع خواند، زحمتی بر امتش نباشد. (20).

26- طحاوی از جابر بن عبداللَّه نقل می‏کند: رسول خداصلی الله علیه وآله ظهر و عصر را با هم و مغرب و عشاء را با هم در مدینه خواند، بدون خوف یا بیماری، برای رخصت دادن. (21).

27- حافظ ابونعیم احمد بن عبداللَّه اصفهانی (متوفای 430 ق) از جابر بن زید نقل می‏کند که ابن عباس نماز ظهر و عصر را با هم خواند و می‏پنداشت که همراه پیامبر خداصلی الله علیه وآله در مدینه ظهر و عصر را با هم خوانده است. (22).

28- ابونعیم از عمرو بن دینار نقل می‏کند: شنیدم ابوالشعثاء از ابن عباس نقل می‏کرد: رسول خداصلی الله علیه وآله هشت رکعت را با هم و هفت رکعت را با هم خواند، بی‏آنکه مریضی یا علتی در کار باشد. (15).

29- بزار در مسند خود از ابوهریره نقل می‏کند: رسول خداصلی الله علیه وآله در مدینه بدون حالت خوف، دو نماز را با هم خواند. (23).

30- طبرانی در الأوسط والکبیر با سند خود از عبداللَّه بن مسعود نقل می‏کند که: رسول خداصلی الله علیه وآله در مدینه، ظهر و عصر را و مغرب و عشاء را با هم خواند. گفتند: چرا؟ فرمود: چنین کردم تا امتم به زحمت نیفتند. (24).

این 30 حدیث که از صحاح و سنن و مسندها گرد آوردیم و در نقل آنها سخن را گستردیم، تا خواننده بداند که اینها احادیثی است که بزرگان حدیث و تدوین کنندگان آثار، به نقل آنها اهمیت نشان داده‏اند و کسی نمی‏تواند اینها را انکار یا ردّ کند. روایات دیگری هم هست که جهت رعایت اختصار از نقل آنها چشم پوشیدیم و در کتب حدیث پراکنده است. (25) سند همه این احادیث فراوان، به این اشخاص می‏رسد:

1- عبداللَّه بن عباس، دانای امت. 2- عبداللَّه بن عمر، 3- ابوایوب انصاری مهماندار پیامبرصلی الله علیه وآله، 4- ابوهریره دوسی، 5- جابر بن عبداللَّه انصاری، 6 – عبداللَّه بن مسعود.


1) به قرینه حدیث 5، پیامبرصلی الله علیه وآله این کار را در مدینه انجام داده است.

2) لفّ و نشر غیر مرتب است، مرتب آن است که بگوید: هشت و هفت.

3) شرح صحیح مسلم، نووی: ج5، ص218 – 213، باب جمع بین دو نماز در حضر. با اینکه عنوان مخصوص حضر است، سه حدیث هم نقل کرده که جمع در سفر را می‏گوید که نقل کردیم و شاید برای این بوده که بگوید جمع در حضر هم مثل جمع در سفر است.

4) صحیح بخاری: ج1، ص110، باب تأخیر ظهر تا عصر از کتاب الصلاة.

5) همان: ص113، باب وقت مغرب از کتاب الصلاة.

6) صحیح بخاری: ج1، ص113، باب ذکر عشاء و عتمه.

7) سنن ترمذی: ج1، ص354، شماره 187، باب جمع در حضر.

8) مسند احمد: ج1، ص223.

9) همان: ص221، اگر مقصودش جمعِ صوری باشد حجت نیست و گمان به حق نمی‏رساند.

10) همان: ص251.

11) موطّأ مالک: ج1، ص144، باب جمع بین دو نماز در حضر و سفر، شماره 4.

12) سنن ابی‏داود: ج2، ص6، حدیث 1210، باب جمع بین دو نماز.

13) همان، حدیث 1214.

14) سنن نسائی: ج1، ص290، باب جمع بین دو نماز در حضر.

15) همان.

16) سنن نسائی: ج1، ص286.

17) مصنف عبدالرزاق: ج2، ص556 – 555، حدیث 4434.

18) همان: ص566، حدیث 4435.

19) همان: حدیث 4436.

20) همان: حدیث 4437.

21) معانی الآثار: ج1، ص161.

22) حلیة الأولیاء: ج3، ص90، باب جابر بن زید.

23) مسند بزار: ج1، ص283، حدیث 421.

24) المعجم الکبیر: ج10، ص269، حدیث 10525.

25) ر.ک: المعجم الاوسط: ج2، ص94، کنز العمال: ج8، ص251 – 246، شماره 22778،22777،22774،22771،22767،22764.