برخی انکار ضروری دین را موضوع و سبب مستقل برای تحقق کفر و ارتداد تفسیر میکنند؛ چه منکر ضروری، عالم و آگاه به ضروری بودن باشد یا بدان جاهل باشد. برخی دیگر، اصل انکار ضروری را در طول انکار دین و شارع تفسیر میکنند و بر موضوعیت آن معتقد نیستند بلکه تأکید دارند که حصول کفر و ارتداد با انکار ضروری به دلیل برگشت آن به انکار اصل دین و شارع است. بر این اساس، اگر انکار توأم با علم به ضروری بودن باشد، ره آورد آن تکذیب و انکار اصل دین است، امّا اگر بدون علم و آگاهی باشد چون به انکار دین منتهی نمیشود، نمیتوان از آن کفر و ارتداد را استنتاج کرد.
هر دو قرائت طرفدارانی دارد. شهید اول در باب نجاسات، ارتداد را به جحد ضروریات دین بدون قید علم تفسیر میکند.(1) علامه حلّی بعد از تعریف ارتداد به تحلیل حرام الهی و بالعکس، برای آن ادعای اجماع کرده است، لکن شخص جاهل و شبههدار را از آن استثنا میکند و حکم نخستین در حق وی را استتابه میداند.(2).
محقق حلّی(3)، مقدس اردبیلی،(4) فاضل هندی(5) و صاحب جواهر(6) ارتداد منکر ضروری دین را توجه و التفات به قید ضروری شرط کردهاند.
1) الدروس الشرعیه، ج 1، ص 229.
2) تحریر الاحکام، ج 2، ص 236.
3) المعتبر، کتاب الصوم.
4) مجمع الفائدة و البرهان، ج 13، ص 360.
5) کشف اللثام، ج 2، کتاب الحدود، المقصد الثالث.
6) جواهر الکلام، ج 6، ص 46و49.