از خلال کلمات فقها به دست میآید که برای مرتدّ چهار شرط لازم است تا حکم به ارتداد او شود:
1 – بلوغ: لذا اعتباری به انکار صبیّ غیربالغ نیست، لذا امام فرمود: «و انّ الصبیّ لایجری علیه القلم حتّی یبلغ«؛(1) «و صبیّ قلم تکلیف و مؤاخذه بر او نیست تا بالغ شود.«
2 – عقل: لذا اعتباری به انکار مجنون در حال جنونش و نیز انسان مست در حال مستیاش نیست.
از امام باقرعلیه السلام نقل شده که فرمود: «انّما یداقّ اللَّه العباد فی الحساب یوم القیمة علی قدر ماآتاهم من العقول فی الدنیا«؛(2) «همانا خداوند با بندگانش در روز قیامت در امر حساب به مقدار آنچه در دنیا به آنها عقل داده حساب خواهد کرد.«
3 – اختیار: لذا اگر کسی در حال اکراه به کفر نطق کند مرتدّ نیست. و حتی اگر ادعای چنین امری را نماید حد از او برطرف میگردد.(3).
خداوند متعال میفرماید: «مَنْ کَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِیمانِهِ إِلاَّ مَنْ أُکْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِیمانِ«؛(4) «کسانی که بعد از ایمان کافر شوند، به جز آنها که تحت فشار واقع شدهاند در حالی که قلبشان آرام و باایمان است.«
4 – قصد: به معنای اینکه قاضی بداند که منکر ضروری در کلامش قصد داشته است، لذا اعتباری به کلام انسان خواب یا غافل یا اهل سهو یا فرد بیهوش نیست.
5 – نبود شبهه: لذا اگر شبههای در کار باشد؛ مثل اینکه احتمال داده شود که در حال جنون سخنی گفته یا در حال اکراه و بدون قصد بوده، حکم مرتدّ را ندارد؛ زیرا در روایات آمده است: «تدرء الحدود بالشبهات«؛ «حدود با شبهات دفع خواهد شد.«
1) جامع الاحادیث الشیعه، ج 1، باب 12، ح 1.
2) وسائل الشیعه، ج 1، باب 3، ح 3.
3) شرایع الاسلام، ج 4، ص 962.
4) سوره نحل، آیه 106.