جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

استدلال مامون خلیفه عباسی به حدیث غدیر

زمان مطالعه: 2 دقیقه

در ضـمـن مـنـاظـره ای کـه بین مامون و اسحاق بن ابراهیم قاضی القضاة زمان او در باب فضیلت اصـحـاب رسـول خدا (ص) واقع شد، مامون از او می پرسد: آیا حدیث ولایت را روایت می کنی؟

وی گفت: آری مامون گفت: آن را بخوان یحیی حدیث را خواند.

مـامـون پـرسـیـد: «بـه نظر تو آیا این حدیث وظیفه ای را برای ابوبکر و عمر در مقابل علی تعیین کرده است؟

یا نه؟«.

اسـحـاق گفت: «می گویند: پیامبر این حدیث را هنگامی فرمود که بین علی (ع) و زید بن حارثه اخـتـلافی افتاده بود زید وابستگی علی را به رسول خدا انکار کرده بود، از این رو پیامبر فرمود: هر کس من مولای او هستم، علی مولای اوست«.

مامون گفت: «آیا پیامبر (ص) این حدیث را هنگام بازگشت از حجة الوداع نفرمود؟«.

اسحاق گفت: آری.

مـامـون گـفت: «زید بن حارثه پیش از غدیر کشته شد تو چگونه می پذیری که پیامبر به خاطر او ایـن حدیث را فرموده باشد؟

به من بگو: اگر پسر پانزده ساله ات به مردم بگوید: ای مردم بدانید هر کـس وابـسـتـه مـن اسـت وابسته پسر عمویم نیز هست، آیا به او نمی گویی چرا چیزی را که همه می دانند و برکسی پوشیده نیست باز می گویی؟«.

گفت: «چرا به او خواهم گفت«.

مـامـون گـفـت: «ای اسـحـاق! کـاری را که برای پسر پانزده ساله ات نمی پسندی بر پیامبر خدا می پسندی؟

وای بر شما چرا فقهای خود را می پرستید (1)«.

چنانکه می بینیم در تمام این گفتگوها خلافت حضرت امیرالمؤمنین (ع) مورد بحث است استدلال کـنـنـدگـان، بـا ایـن حدیث، خلافت حضرت امیر (ع) را اثبات می کنند، و مخاطبان این احتجاج نـیـزنمی گویند: مولی در این حدیث، غیر از رهبر و سرپرست است اگر این حدیث، معنایی غیر از رهـبـری حضرت امیر داشت، ابوهریره چنان عاجزانه در مقابل جناب اصبغ بن نباته آه نمی کشید و سرافکنده وشرمنده نمی شد و عمرو بن عاص در مقابل جناب عمار خلع سلاح نمی شد.

بـنـابـرایـن اگر کسی به هر انگیزه ای در مفاد حدیث غدیر تشکیک کند، نه تنها حقیقت را کتمان کـرده،کـلام رسول خدا (ص) را نیز تحریف نموده است، و به قول مامون خلیفه عباسی چیزی را به رسول مکرم اسلام نسبت داده که نمی توان به نوجوانی پانزده ساله نسبت داد.


1) عقدالفرید، ج 5، ص 82.