جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

عقیده به ظهور حضرت مهدی اختصاص به اسلام ندارد

زمان مطالعه: 2 دقیقه

اسناد و مدارک موجود تاریخی نشان می دهد که این اعتقاد، یک اعتقاد جهانی و همگانی و عالم گیر است و منحصر به اسلام و مذهب تشیّع و یا حتّی منحصر به مذاهب شرقی و غربی نیست. برای اثبات این مدّعا کافی است تنها به یک نمونه از اعترافات یکی از خاورشناسان متعصّب یهودی اشاره کنیم:

گلدزیهر، خاور شناس و یهودی متعصّب، درباره جهانی بودن مسأله انتظار و عمومیّت انتظار اقوام مختلف برای ظهور یک «منجی بزرگ» می گوید:

»اعتقاد به بازگشت و ظهور «منجی موعود«، اختصاص به اسلام ندارد… پندارهای مشابهی را می توان در میان اقوام دیگری نیز، به فراوانی یافت…

بنابر اعتقاد «هندوایسم«، «ویشنو» در حالی که بر اسبی سفید سوار است و شمشیری از شعله آتش به دست دارد، در پایان دوره کنونی جهان، به عنوان «کال کی» ظاهر خواهد شد و سرزمین «آریا» را از دست ستمگران غاصب ـ که منظور اقوام فاتح مسلمانند ـ رهایی خواهد بخشید.

در میان اقوام مغول، تا امروز (1910م) این عقیده شایع است که «چنگیزخان» پیش از مرگ خود، وعده کرده است که در هشت ـ یا نُه قرن دیگر از نو، باز در زمین ظاهر خواهد شد و مغولان را از زیر یوغ «چینیان» نجات خواهد داد.

در میان اقوام شرقی و غربی، حتّی در میان سرخ پوستان آمریکا، پندارهای مشابهی درباره بازگشت یا ظهور «منجی موعود» پدید آمده است«. (1).

عقیده به ظهور یک «مصلح بزرگ جهانی«، در نزد بسیاری از جوامع قدیمی دیده می شود. این عقیده که در واقع همان «انتظار فرج» مسلمانان است، دارای ابعاد گوناگون فلسفی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و مذهبی است که در زمینه آن، صاحبان ادیان و مذاهب، فیلسوفان و جامعه شناسان، روانکاران و روانشناسان و طرفداران احزاب و مکاتب، بحث بسیار کرده اند. و از این رو:

»یهودی، از همه فرقه هایش، در انتظار ظهور مسیح موعود است که عدالت واقعی را در آخر الزمان در سرتاسر جهان برقرار نماید.

مسیحی، از همه گروه هایش، در انتظار بازگشت مسیح پاک است که شالوده عدالت را در آخرالزمان در پهنه گیتی استوار سازد.

مسلمان، از همه مذاهب مختلفش، در انتظار ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) و بازگشت حضرت عیسی (علیه السلام) است که حکومت عدل واقعی را در آخرالزمان در سراسر جهان از کران تا کران بنیان نهند«. (2).

به امید آن روز.


1) او خواهد آمد، ص 30 و 31.

2) روزگار رهائی، ج 1، ص 59.