در کتاب «عقد الدرر» و «تذکرة الخواص» از قول عبد اللّه عمر آمده است که رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود:
»یخرج فی آخر الزمان رجل من ولدی، اسمه کاسمی، و کنیته ککنیتی، یملأ الأرض عدلاً، کما مُلئت جوراً، فذلک المهدی«. (1).
»در آخر الزمان مردی از فرزندان من خروج می نماید؛ نام او همانند نام من و
کنیه او همانند کنیه من می باشد. او زمین را پر از عدل می نماید همان گونه که پر از ستم شده باشد، واو همان «مهدی» است«.
در روایت دیگری از قول جابر بن عبداللّه آمده است که رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود:
»المهدیّ من وُلدی، اسمه اسمی، و کنیته کنیتی، أشبه الناس بی خلقاً و خُلقاً«. (2).
»مهدی از فرزندان من است؛ نام او نام من و کنیه اش کنیه من، از نظر سیرت و صورت شبیه ترین مردمان به من است«.
در حدیث مفصّلی که جلال الدین سیوطی در کتاب «الحاوی للفتاوی» از حذیفه نقل کرده، آمده است:
هنگامی که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) درباره خروج سفیانی و ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) سخن می گفت، مردی به نام «عمران بن حصین» برخاست و عرض کرد: یارسول اللّه! ما چگونه مهدی (علیه السلام) را بشناسیم؟
»قال (صلی الله علیه وآله وسلم(: هو رجل من ولدی کأنّه من رجال، بنی إسرائیل، علیه عباءتان قطوانیّتان، کأنّ وجهه الکوکب الدرّیّ، فی خدّه الأیمن خال أسود، ابن أربعین سنة… فیبایع له بین الرکن والمقام، ثمّ یخرج متوجّهاً إلی الشام، وجبریل علی مقدّمته و میکائیل علی ساقته، فیفرح به أهل السماء وأهل الأرض، والطیر والوحوش والحیتان فی البحر«. (3).
»رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود: مهدی، مردی از فرزندان من است. او شبیه مردان بنی اسرائیل است. (راست قامت تا حدّی بلند قدّ(… صورتش چون ستاره درخشان و بر گونه راستش خال سیاهی است. چهل ساله می نماید… مسلمانان بین «رکن و مقام» (کنار خانه خدا) با او بیعت می کنند. سپس در حالی که جبرئیل پیشاپیش او، و میکائیل پشت سر او است متوجّه سرزمین شام می گردد. ساکنان آسمان و زمین، پرندگان، درّندگان و ماهیان دریا، همه از او خشنود می شوند«.
و در روایت دیگری که مرحوم سیّد بن طاووس آن را در کتاب «الملاحم والفتن» از قول حذیفه از جابر بن عبداللّه انصاری نقل نموده، چنین آمده است که جابر گفت:
»روزی رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) در بین اصحاب خود نشسته بود که جبرئیل بر آن حضرت نازل شد و عرضه داشت:… این پنج نهر (سیحون، جیحون، دجله، فرات و رود نیل مصر) برای تو و اهل بیت تو و شیعیانت می باشد.
خداوند می فرماید: به عزّت و جلال خودم سوگند! هرکس یک قطره از این پنج نهر بیاشامد، در روز حساب به بهشت نخواهد رفت مگر این که تو از او راضی شوی و او را حلال کنی.
در آن موقع، چهره رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) باز شد و فرمود: برادرم جبرئیل! من بر این نعمت خدا را شکر و سپاس می گویم.
»فقال له جبرئیل (علیه السلام(: اُبشّرک یارسول اللّه! بالقائم من ولدک، لایظهر حتّی یملک الکفّار الخمسة الأنهر، فعند ذلک ینصر اللّه أهل بیتک علی أهل الضلال، ولم ترفع لهم رایة أبداً إلی یوم القیامة«.
»جبرئیل عرضه داشت: یارسول اللّه! تو را به ظهور «قائم» که از فرزندان تو می باشد بشارت می دهم! او ظهور نخواهد کرد تا این که کافران این رودها را به تصرّف خود درآورند، (4) در آن وقت است که خداوند اهل بیت تو را بر گمراهان پیروز گرداند و پس از آن، دیگر هیچ پرچمی از پرچمهای کفر تا روز قیامت برافراشته نخواهد شد«.
آنگاه رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) به خاطر شکر این نعمت، برای خدا سجده کرد و… (5).
1) عقد الدرر، ص 32، باب 2؛ تذکرة الخواص، ص 363.
2) فرائد السمطین، ج 2، ص 335؛ بحار الانوار، ج 51، ص 71، ح 13.
3) الحاوی للفتاوی، ج 2، باب آثار الواردة فی المهدی (علیه السلام(، ص 82؛ عقد الدرر، ص 119 و 120.
4) لازم به تذکّر است که رودهای یاد شده چون: دجله، فرات و رود نیل، هم اکنون در دست ایادی استعمار و دست نشاندگان آنهاست و در واقع غربی ها بر این رودها سیطره دارند، و رودهای سیحون و جیحون رسماً در دست کفّار است. زیرا این دو رودخانه معروف در «روسیّه» قرار دارند، و هر دو از کوه های «تیان شان» سرچشمه می گیرند و پس از سیراب کردن ترکمنستان و ازبکستان در جمهوری قزاقستان به دریاچه «آرال» می ریزند. سیحون را امروز «سیرداریا» و جیحون را «آموداریا» می نامند. (نقل از پاورقی روزگار رهایی، ج2، ص958 و 985(.
5) الملاحم والفتن، ص 368، ح 540، و صراط المستقیم، ج2، ص258، و الزام الناصب، ج2، ص125، به طور خلاصه، و الکتاب المبین، ج2، ص129.