(متوفّای سال 748هجری قمری) مورّخ مشهور و دانشمند متعصّب معروف در کتاب «دول الاسلام» می نویسد:
»در این سال (یعنی سال 260 هجری(، وفات یافت حسن بن علی بن الجواد بن رضا علوی، یکی از امامان اثنا عشر که رافضیان عقیده به عصمت آنها دارند، و او پدر منتظر ایشان محمّد بن الحسن است«. (1).
و در کتاب «العبر فی خبر من غبر» نیز در ذیل حوادث سال 260 هجری می نویسد:
»در این سال، حسن بن علی بن محمّد بن… جعفر الصادق، یکی از ائمّه اثنی عشر که رافضیان آنها را معصوم می دانند وفات یافت، و او پدر «محمّد منتظر» صاحب سرداب است«. (2).
علاوه بر اینها، ذهبی در کتاب «تاریخ الاسلام» می نویسد:
»محمّد بن الحسن العسکری… ابوالقاسم علوی حسینی، آخرین امام شیعه و منتظر
آنهاست که عقیده دارند مهدی و صاحب الزمان و خلف حجّت و صاحب سرداب سامرّا است«.
سپس ذهبی به طعنه می گوید:
»450 سال است که شیعه منتظر ظهور او می باشند و ادّعا می کنند که وی داخل سرداب خانه پدرش شد و مادرش به او نگاه می کرد، و هنوز از آنجا بیرون نیامده است. او وارد سرداب شد و در آنجا معدوم گردید و در آن وقت 9 ساله بود«.
و در ضمن شرح حال حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام) نیز پس از این که می گوید: وی پدر حجّت است، می نویسد:
»رافضیان ادّعا می کنند که او 450 سال است که در سرداب به سر می برد! او صاحب الزمان و زنده است و دانش اوّلین و آخرین را می داند، و اعتراف می کنند که هیچ کس او را ندیده است«. (3).
در سخنان ذهبی نکات چندی وجود دارد که خلاف حقیقت است، و ما ناگزیریم در همین جا به پاسخ برخی از آنها اشاره کنیم.
1) هرگز شیعه عقیده ندارد که امام زمان (علیه السلام) در سرداب سامرّا بسر می برد، و در هیچ جا و هیچ تاریخی هم نداریم که او داخل سرداب شده و مادرش به وی نگاه می کرد، مگر در گفتار کسانی چون ذهبی و هم مسلکان او.
2) طبق عقیده شیعه، حضرت مهدی (علیه السلام) از سرداب سامرّا بیرون نمی آید، بلکه ظهور مبارک او از مکّه مکرّمه و در کنار خانه خدا خواهد بود، و خانه پدرش تنها محلّ غیبت آن بزرگوار است.
3) هیچ کس و هیچ یک از مورّخان نامی در آثار قلمی خود نگفته و ننوشته اند که مهدی موعود شیعه در سرداب سامرّا معدوم شد؛ بلکه شیعیان به حیات او عقیده دارند و می گویند: او زنده است و زمانی که خدا به وی اجازه دهد، ظهور می نماید.
بنابراین، کسی جز علاء الدوله سمنانی و ذهبی و ابن حجر و افراد متعصّب و عنود، قایل به وفات آن حضرت نیست.
4) حضرتش به هنگام غیبت 5 ساله بود نه 9 ساله، چنان که اکثر دانشمندان بزرگ و منصف اهل سنّت به این موضوع تصریح کرده اند.
5) ذهبی که مانند سایر علمای اهل سنّت عقیده دارد حضرت عیسی، خضر، الیاس و دجّال و شیطان زنده هستند و تا پایان روزگار هم زنده خواهند بود، چرا از اعتقاد شیعه نسبت به زنده بودن آخرین امام معصوم از دودمان پیامبر اکرم تردید می کند، یا آن را مورد طعن و استهزا قرار می دهد؟
6) طبق عقیده شیعه و نصّ قرآن کریم، امامت عهد و پیمان الهی است و امام خلیفه خدا و جانشین خدا و برگزیده خداوند است. (4) از این رو، امام (علیه السلام) علم اوّلین و آخرین را می داند، و حضرت مهدی (علیه السلام) نیز ـ به شهادت سایر علمای سنّی چنان که گذشت و خواهد آمد ـ مانند حضرت عیسی و یحیی (علیهما السلام) که خداوند در کودکی به آنها حکمت آموخت و به مقام نبوّت برگزید، برگزیده خداوند است که در کودکی به او علم و حکمت آموخته و عالم بما کان و ما یکون است«.
7) هرگز و هیچ گاه و هیچ زمان شیعه اعتراف نکرده و نمی کند که کسی حضرت مهدی (علیه السلام) را ندیده است، بلکه قبل از غیبت در دوران طفولیّت و در زمان پدر بزرگوارش امام حسن عسکری (علیه السلام) حدود 50 نفر او را دیده اند، و در مجلسی که مرکب از چهل تن از خواص شیعه امام حسن عسکری (علیه السلام) بوده، امام فرزند برومندش را به آنها نشان داده و بر امامت او تأکید نموده است، (5) و همچنین در دوران غیبت کوتاه مدّت و طولانی هم صدها نفر او را دیده اند که داستانهای آنها در کتابهای شیعه از جمله در جلد سیزدهم کتاب شریف «بحار الانوار» و ترجمه آن به نام «مهدی موعود«، آمده است. (6).
8) از همه اینها گذشته، خود ذهبی پذیرفته است که امام حسن عسکری (علیه السلام) پسری به نام «محمّد» داشته است، و همین پذیرش او منظور ما را تأمین می کند که او مهدی موعود (علیه السلام) است؛ زیرا طبق نصوص متواتری که از پیامبر اکرم به ما رسیده و شیعه و سنّی
روایت کرده اند، پیامبر فرموده است:
»اسمه اسمی و کنیته کنیتی«. (7).
»نام او نام من و کنیه او کنیه من است«.
1) تاریخ الاسلام، ج 19، ص 113، حوادث 51 ـ 60.
2) العبر فی خبر من غبر، ج 1، ص 373.
3) دانشمندان عامّه و مهدی موعود، ص 80؛ تاریخ الاسلام، ج 19، ص 113، حوادث 51 ـ 60.
4) چنان که در مورد حضرت ابراهیم (علیه السلام) می فرماید: (وَإذْ ابْتَلی إِبْراهیم رَبّهُ بِکَلِمات فَأَتَمَّهنّ قالَ إِنّی جاعِلُکَ لِلنّاسِ إِماماً قالَ وَمْنِ ذُرِّیَتی قالَ لایَنالُ عَهْدی الظالِمینَ) سوره بقره، آیه 124.
5) ینابیع المودّه، ج 3، ص 323 ـ 328، باب 82 و بحار الانوار، ج 52، ص 26، ح 19.
6) بحار الانوار، ج 52، ص 1 ـ 77؛ مهدی موعود، ص 719 ـ 841.
7) تذکرة الخواص، ص 363؛ کفایة الاثر، ص 67؛ منتخب الاثر، ص 182؛ ینابیع المودّه، ج 3، ص 395، باب 94.