با توجّه به این که حضرت مهدی (علیه السلام) آخرین حجّت خدا و بنیانگزار حکومت واحد جهانی و آخرین امام بر حق از ائمّه دوازده گانه ای است که طبق نویدهای صریح قرآن کریم و روایات معتبره اسلامی و نویدهای کتب مقدسه آسمانی در آخر زمان ظاهر می شود و با تمام رژیمهای ستمگر به مبارزه بر می خیزد و همه آنها را با اتّکا به قدرت خداوندی سرنگون می سازد و سراسر کره خاکی را به یک اُمّت و یک حکومت و یک کشور تبدیل می نماید. شایسته است پیش از آن که در مورد عنوان فوق سخنی به میان آوریم، اندکی در باره مقام امام و امامت توضیح دهیم تا مقام پر ارج حضرت «بقیة الله» (علیه السلام) بر ما روشن شود، و متوجّه شویم که چگونه یک نفر می تواند بر همه جهان مسلط شود و جهانیان را از شر ظلم و ستم برهاند و همه مردمان را در زیر سیطره یک حکومت در آورد.
بر اساس روایات، مقام امامت مقام بسیار والایی است که خداوند آن را به بندگان خاص خود عطا می کند، و آنان را برای رهبری خلق انتخاب می نماید، و آنچه لازمه رهبری و پیشوایی است در اختیار آنان قرار می دهد، و آنها را با نیروی الهی خود تأیید می بخشد و به قدرت ناپیدا کرانه خود یاریشان می فرماید، و دین خود را به وسیله آنها تکمیل می نماید.
بنابراین، امامت، مقام انبیا و پیامبران و میراث اولیا و اوصیا است، و امام امین خدا در روی زمین، حجت خدا در بین مردم، خلیفه خدا در پهنه گیتی و حافظ و نگهبان دین و شریعت الهی است. و از این رو، دارای شرایط ویژه ای است از آن جمله:
1 ـ امام باید معصوم باشد.
2 ـ امام باید عادل باشد.
3 ـ امام باید برگزیده خدا باشد.
4 ـ امام باید اعلم افراد اُمّت باشد.
بنابر این، لازم است امامی که برای تأمین سعادت مادی و معنوی مردم قیام می کند و به عنوان حجّة الله، خلیفة الله و بقیّة الله در بین مردم شناخته می شود، دارای شرایط فوق بوده و بر ما سوی الله احاطه علمی داشته باشد و گذشته و آینده جهان را بداند، و مؤمن و منافق را از هم باز شناسد، و در تدبیر سیاست اُمور و زمامداری دچار خطا و اشتباه نشود و تحت تأثیر عوامل شخصی قرار نگیرد، که وجود مقدّس «مهدی موعود (علیه السلام(» و بنیانگزار حکومت واحد جهانی ـ طبق روایات اسلامی و وعده های صریح قرآن و اظهار نظر همه دانشمندان بزرگ اسلام ـ دارای همه این ویژگیها می باشد؛ زیرا:
نخست این که، او برگزیده خداوند است.
دوم این که، تمام امکانات جهان هستی به فرمان خدا در اختیار اوست.
سوّم این که، علوم اوّلین و آخرین در سینه اوست.
چهارم این که، او وارث همه صفات برجسته پیامبران الهی است.
پنجم این که، برقراری حکومت «الله» و بر چیده شدن بساط ظلم و ستم و ریشه کن شدن رژیمهای کفر و الحاد، منحصراً به دست با کفایت او تحقّق خواهد یافت.
اینک برای درک موقعیّت علمی امام، و مقام پر ارج حضرت صاحب الامر (علیه السلام) که آخرین حجّت خداوند است به احادیث چندی در این زمینه اشاره می کنیم.
1 ـ پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) می فرماید:
»إثْنا عَشَرَ مِنْ أهْلِ بَیْتیِ، أعْطاهُمْ اللهُ تَعالی فَهمِی وَعِلمِی وَحِکْمَتِی وَخَلَقَهُمْ مِنْ طِینتی«. (1).
»دوازده نفر از اهل بیت من، خداوند علم و فهم و حکمت مرا به آنها عطا فرموده، و آنها را از خاک و گل من آفریده است«.
2 ـ امیرمؤمنان علی (علیه السلام) می فرماید:
»علم مرگ و میرها به ما داده شده، علم تأویل و تنزیل و حل و فصل خصومتها به ما عطا گردیده، علم حوادث و وقایع به ما داده شده و هرگز چیزی از ما پوشیده نمی ماند«. (2).
و در حدیث دیگری می فرماید:
»آسمانها و زمین در نزد امام، همچون کف دست اوست؛ ظاهر و باطن آنها را می فهمد و نیک و بد آنها را می شناسد«. (3).
3 ـ امام حسن مجتبی (علیه السلام) می فرماید:
»علم و دانش در نزد ما ـ اهل بیت ـ است و ما اهل دانش هستیم. تمامی علوم در نزد ما جمع است، و چیزی تا روز قیامت رخ نمی دهد حتّی دیه یک خراش مگر این که علمش پیش ماست…» (4).
4 ـ امام حسین (علیه السلام) می فرماید:
»سر چشمه علم و دانش نزد ما ـ اهل بیت ـ است. آیا دیگران عالم و دانا هستند و ما نادان و جاهلیم؟ چنین چیزی نشدنی است«. (5).
5 ـ امام زین العابدین (علیه السلام) می فرماید:
»بین خدا و حجّت خدا، حجاب و پرده ای نیست و خداوند، چیزی را از حجّت خود پوشیده نمی دارد. ماییم درهای (رحمت) خدا، ماییم صراط مستقیم، ماییم رازداران علم خدا و مترجم وحی خدا و ماییم پایه و اساس توحید و گنجینه اسرار خداوند«. (6).
6 ـ امام باقر (علیه السلام) می فرماید:
»… دیدگان امام به خواب فرو می رود ولی قلبش همیشه بیدار است… از پشت سر همچون پیش رو می بیند، و فرشتگان پیوسته با او سخن می گویند تا
زمانی که روزگار او به سر آید«. (7).
و در یک حدیث دیگر می فرماید:
»ما خزانه دار علم خداییم، ما مترجم وحی خداییم، ما حجّت رسای الهی بر تمام موجودات آسمان و مخلوقات روی زمین هستیم«. (8).
و در همین رابطه، در باره علم و دانش حضرت مهدی (علیه السلام) می فرماید:
»علم به کتاب خدا ـ قرآن ـ و سنّت پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) در دل مهدی ما همچون زراعت می روید، پس اگر کسی از شما باقی بماند تا زمانی که آن حضرت را درک کند باید به هنگام سلام دادن به وی بگوید:
»السَّلامُ عَلیَکُمْ یا أهْلَ بَیْتِ الرَّحْمَةِ وَ النُبُوَّةِ و مَعْدِنَ العِلمِ وَ مَوضِعَ الرِّسالَةِ««. (9).
7 ـ امام صادق (علیه السلام) می فرماید:
»همه دنیا همانند یک حبّه گردو در برابر امام، نمایان می شود و چیزی از آن بر او پوشیده نمی ماند، از هر طرف بخواهد در آن تصرف می کند آنچنان که یکی از شما در سفره ای که در برابرتان گسترده است، از هر طرف بخواهد دست می برد و از آن بهره می گیرد«. (10).
و در حدیث دیگری می فرماید:
»امام هنگامی که در شکم مادر است می شنود… و چون به امامت می رسد خداوند برای او عمودی از نور برافرازد که به وسیله آن اعمال مردم هر شهری را می بیند«. (11).
و در رابطه با علم حضرت مهدی (علیه السلام) می فرماید:
»إذا تَناهَتِ الاُمُورُ إلی صاحِبِ هذا الأمْرِ، رَفعَ اللهُ تَبارَک وتَعالی لَهُ کُلَّ مُنْخَفض مِنَ الأرْضِ، وَ خَفَضَ لَهُ کُلَّ مُرتَفِع حتّی تَکُونَ الدُّنْیا عِنْدَهُ بِمَنْزِلَةِ
راحَتِهِ فَأیّکُمْ لَوْ کانَتْ فِی راحَتِهِ شَعْرَةٌ لَمْ یُبْصِرْها؟«. (12).
»هنگامی که اُمور به دست حضرت صاحب الامر (علیه السلام) برسد، خدای تبارک و تعالی هر زمین پستی را برای او بالا می برد، و هر زمین بلندی را پائین می آورد تا این که همه جهان همانند کف دست او برایش آشکار شود. آیا کدام یک از شما اگر کف دست او تار مویی باشد آن را نمی بیند؟«.
پس با توجّه به آنچه گذشت، به این نتیجه می رسیم که، آن شخصیّت بی نظیر و بی مانندی که از آسمان و زمین خبر می دهد و حجّت بر تمام مردم است و بر تمام جهان هستی احاطه علمی دارد، یگانه منجی عالم و تنها بازمانده از حجّتهای الهی، حضرت مهدی (علیه السلام) است که چیزی از اسرار عالم بر او پوشیده نیست.
1) منتخب الاثر، ص 32، ح 48 ـ کشف الغمّه، ج 2، ص 507.
2) الزام الناصب، ج 2، ص 246.
3) بحار الانوار، ج 25، ص 173، ح 38.
4) احتجاج طبرسی، ج 2، ص 6.
5) کافی، ج 1، ص 398، ح 2 و بصائر الدرجات، ص 12، ح 3.
6) ینابیع المودّة، ج 3، ص 174، باب 89.
7) کافی، ج 1، ص 388، ح 8 ؛ بحار الانوار، ج 25، ص 168.
8) کافی، ج 1، ص 192.
9) بحار الانوار، ج 51، ص 36.
10) اختصاص مفید، ص 217 ـ بحار الانوار، ج 25، ص 367، ح 11.
11) کافی، ج 1، ص 387، ح 2.
12) بشارة الاسلام، ص 243.