ما معتقدیم: مساله «توسل» نیز شبیه مساله «شفاعت» است، این مساله به صاحبان مشکلات معنوی و مادی اجازه میدهد که دست به دامان اولیاء الله بزنند تا به اذن الله حل مشکلاتشان را از خدا بخواهند، یعنی از یکسو خود به درگاه خدا روی میآورند و از سوی دیگر اولیاء الله را وسیله قرار میدهند: «و لو انهم اذ ظلموا انفسهم جائوک فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحیما، اگر آنها هنگامی که به خود ستم میکردند (و مرتکب معصیت میشدند) به نزد تو میآمدند و از خدا طلب آمرزش میکردند، و رسول خدا (ص) نیز برای آنها طلب آمرزش مینمود خدا را توبه پذیر و مهربان مییافتند«. (1).
و نیز در داستان برادران یوسف (ع) میخوانیم: «آنها به پدرشان متوسل شدند و گفتند: «یا ابانا استغفر لنا انا کنا خاطئین، ای پدر!برای ما، از خدا آمرزش بخواه، چرا که ما خطا کار بودیم!» پدر پیر (یعقوب پیامبر) این پیشنهاد را از آنها پذیرفت و به آنان وعده مساعد داد و گفت: «سوف استغفر لکم ربی، به زودی برای شما از پیشگاه پروردگارم طلب آمرزش میکنم«. (2) اینها گواه بر این است که «توسل» در امتهای پیشین بوده و هست.
ولی نباید از این حد منطقی فراتر رفت، و اولیاء الله را مستقل در تاثیر و بی نیاز از اذن خدا دانست که سبب «شرک و کفر» خواهد شد.
و نیز نباید توسل به صورت عبادت اولیاء الله در آید که آن هم «شرک و کفر» است، زیرا آنها در ذات خود و بدون اذن پروردگار مالک سود و زیانی نیستند: «قل لا املک لنفسی نفعا و لا ضرا الا ما شاء الله، بگو: من (حتی) برای خودم مالک سود و زیانی نیستم مگر آنچه خدا بخواهد» (3) و غالبا در میان گروهی از عوام از همه فرق اسلامی همیشه افراط و تفریطهایی در مساله توسل دیده میشود که باید آنها را ارشاد و هدایت کرد.
1) سوره نساء، آیه 64.
2) سوره یوسف، آیه 97 و 98.
3) سوره اعراف، آیه 188.