با توجه به آنچه گفته شد ما معتقدیم که یکی از منابع اصلی دین اسلام، دلیل عقل است، و منظور از دلیل عقل در اینجا این است که عقل بطور قطع و یقین چیزی را درک کند و درباره آن داوری نماید، مثلا اگر (فرضا) هیچ دلیلی در کتاب و سنت برای حرام بودن ظلم و خیانت و دروغ و قتل نفس و سرقت اموال و تجاوز به حقوق مردم نداشتیم، ما به وسیله دلیل عقل این امور را تحریم میکردیم، و یقین داشتیم خداوند عالم و حکیم، این امور را برای ما حرام شمرده، و هرگز راضی به انجام آنها نیست، و این یک حجت الهی بر ما بود.
آیات قرآن پر است از تعبیراتی که همه بیانگر اهمیت عقل و دلایل عقلی است.
برای پوییدن راه توحید، قرآن ارباب عقل و خرد را دعوت به مطالعه آیات الهی در زمین و آسمان میکند: «ان فی خلق السموات و الارض و اختلاف اللیل و النهار لآیات لاولی الالباب«. (1).
از سوی دیگر، هدف از بیان آیات الهی را افزایش فهم و عقل انسانها میشمرد: «انظر کیف نصرف الآیات لعلهم یفقهون، بنگر چگونه آیات را با تعبیرات گوناگون بیان میکنیم تا بفهمند«. (2).
و از سوی سوم، همه انسانها را دعوت به تمیز نیکیها از بدیها و به کار انداختن نیروی تفکر در این راه میکند، و میگوید: «قل هل یستوی الاعمی و البصیر افلا تتفکرون، بگو: آیا نابینا و بینا (نادان و دانا) یکسانند، آیا فکر نمیکنید!» (3).
و بالاخره بدترین جنبندگان عالم را کسانی میشمرد که چشم و گوش و زبان خود را به کار نمیاندازند و از نیروی عقل و خرد استفاده نمیکنند: «ان شر الدواب عند الله الصم البکم الذین لا یعقلون، بدترین جنبندگان نزد خدا افراد کر و لالی هستند که اندیشه نمیکنند» (4)… و آیات فراوان دیگر.
با این حال چگونه میتوان نیروی عقل و خرد و تفکر را در اصول و فروع اسلام نادیده گرفت.
1) سوره آل عمران، آیه 190.
2) سوره انعام، آیه 65.
3) سوره انعام، آیه 50.
4) سوره انفال، آیه 22.