ما معتقدیم: که خلا قانونی در اسلام وجود ندارد، یعنی تمام احکام مورد نیاز انسانها تا دامنه قیامت در اسلام بیان شده، گاه به صورت خاص و گاه در ضمن یک حکم کلی و عام، و به همین دلیل برای فقها حق قانونگذاری قائل نیستیم، بلکه آنها را موظف میدانیم که احکام الهی را از منابع چهار گانه فوق استخراج کنند و در اختیار همگان بگذارند، مگر قرآن مجید در سوره مائده که آخرین یا از آخرین سورههایی است که بر پیامبر (ص) نازل شده نمیگوید: «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا، امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم، و اسلام را آیین شما پذیرفتم«. (1) چگونه آیین اسلام میتواند کامل باشد بی آن که احکام فقهی کامل برای همه اعصار و قرون داشته باشد؟! مگر در حدیث معروف پیامبر (ص) نمیخوانیم که در حجة الوداع فرمود:
»ایها الناس و الله ما من شیء یقربکم من الجنة و یباعدکم عن النار الا و قد امرتکم به، و ما من شیء یقربکم من النار و یباعدکم عن الجنة الا و قد نهیتکم عنه، ای مردم!هر چیزی شما را به بهشت نزدیک کند و از آتش دوزخ دور سازد، شما را به آن دستور دادم و هر چیزی که شما را به آتش دوزخ نزدیک سازد و از بهشت دور نماید شما را از آن نهی کردم«. (2).
در حدیث معروف دیگری از امام صادق (ع) میخوانیم: «ما ترک علی (ع) شیئا الا کتبه حتی ارش الخدش، علی (ع) چیزی از احکام اسلام را فرو گذار نکرد مگر این که (به دستور پیامبر- ص- و املای آن حضرت) آن را نوشت، حتی دیه یک خراش کوچک (که بر بدن انسانی وارد میشود(«. (3).
با این حال نوبتی به ادله ظنیه و قیاس و استحسان نمیرسد.
1) سوره مائده، آیه 3.
2) اصول کافی، جلد 2، صفحه 74، بحار الانوار، جلد 67، صفحه 96.
3) جامع الاحادیث، جلد اول، صفحه 18، حدیث 127 (احادیث متعدد دیگری نیز در همان کتاب در این زمینه وارد شده است(.